چه كنیم تا جوان و نوجوانمان به انحراف كشیده نشود؟ ( قسمت اول )

كاربر محترم شما می توانید این مطلب را در سه قسمت مطالعه نمایید.

خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی می تواند عمیق ترین تأثیرات روحی و روانی را در اعضایش ایجاد كرده و به نوبه خود منشأ تحولاتی عظیم در جامعه باشد. جامعه نیز می تواند تغییرات اجتماعی را به درون خانواده سوق دهد.

فرزندان راههای تعامل اجتماعی خود را در خانواده می آموزند. محیط خانواده باید به فرزندان عزت نفس، احساس ارزشمندی، شخصیت و خودباوری بدهد. اگر كودك در خانه از محبت پاك سیراب شود، در جامعه در برابر اظهار محبت های دروغین و آلوده نخواهد لغزید. ارتباط عاطفی بین پدر و مادر و فرزندان باید از هر لحاظ تقویت شود، به نحوی كه فرزندان احساس ضعف و كمبود محبت نكنند و به سمت انحراف كشیده نشوند. در شرایطی كه والدین نوجوانان را ناسازگار دانسته و جوانان هم والدین خود را قبول ندارند احتمال وقوع هر نوع حادثه و آسیب ناگواری برای قشر جوان ما وجود خواهد داشت. از این رو سعی كرده ایم به چند سؤال احتمالی شما در مورد نوجوان و جوانتان پاسخ دهیم.

چگونه یك خانواده می تواند عفت و پاكدامنی جوانش را حفظ كند؟
حفظ عفت جزو حساس ترین و در عین حال سخت ترین مراحل مسئولیت یك انسان برای سعادت خودش است. بخصوص در دوران جوانی حفظ عفت ارتباط مستقیمی با سعادت انسان دارد.

این ممكن نیست مگر با تأثیرپذیری از آموزه های دینی و قرآنی. برای رعایت عفت ، قرآن كریم بیشترین سرمایه گذاری را كرده است، بخصوص در سوره نور. اگر این آیات برای جوانان تشریح شود آنها می توانند به سلامت ، دوران جوانی خود را پشت سر بگذارند.

مهمترین مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، انسانی از این نكته غافل نشده اند كه پدر و مادر به گونه ای رفتار كنند و رفتار كلامی و گفتاری آنان و پوشش آنها در منزل باید به گونه ای باشد كه قرآن تصریح كرده است.

البته در حال حاضر محیط جامعه وضعی پیدا كرده كه متأسفانه هر چه هم والدین مسایل خاصی را رعایت كنند جوان وقتی وارد محیط جامعه می شود در مواردی مشاهده می كند مسایل مرتبط با رعایت پوشش اسلامی و اخلاق كه مورد تأكید اسلام است، رعایت نمی شود. همه اینها در گرو رعایت دقیق دستورات فقهی اسلامی است.

مسئله تناقض گویی در خانواده ها و تفاوت بین آنچه در خانه هست و آنچه در جامعه وجود دارد، گاه جوان را دچار سردرگمی می كند. چگونه به او آموزش دهیم كه درست را از نادرست تشخیص دهد؟غنی سازی فكر و ذهن یك جوان از ارزشها، می تواند او را در طول زندگی پراز فراز و نشیبش در برابر مشكلات بیمه كند.

اگر بتوانیم جوان ها را در دوران آموزششان با ارزش ها آشنا كنیم به نحوی كه خدا و رسول خدا و انبیا و علما و اندیشمندان جامعه راه را به ما نشان داده اند، به خوبی فكرش را به سوی درست اندیشیدن هدایت خواهیم كرد.

به عنوان مثال گاه بعضی از بیماران از نظر جسمانی وضعشان آنقدر خراب است كه نمی توان دارویی را مستقیم به آنها تزریق كرد پس با استفاده از سرم دارو را وارد جریان خون او می كنند. اردوها و جلسات انس با جوان به مثابه همان سرمی است كه باعث می شود جوان به صورت ناخودآگاه از رفتار و كردار و گفتار مربیانش آن معارفی را كه باید به او تزریق بشود، بهتر جذب كند و همین او را در برابر زشتی ها و كجروی ها بیمه كند.

از دیگر نارضایتی جوانان ، وجود فاصله طبقاتی و ناخرسندی جوان از وضعیت كنونی است ، چگونه او را به این شناخت برسانیم كه باید خودش را با شرایط موجود زندگی اش وفق دهد؟
تفهیم این موضوع كه مقام رضا و راضی بودن به آنچه كه به هر تقدیر دست قضای الهی در دست انسان قرار داده و تفهیم اهمیت و ارزش مقام رضا برای جوانها با بیان الگوها، مثال ها و تأكیداتی كه خداوند متعال و ائمه اطهار(ع) دارند می تواند در این جهت برای همه مؤثر باشد. هر چند این مسئله فقط در جوانهای ما مشاهده نمی شود و دامن گیر همه ما می باشد. خداوند مقام كسانی را كه به مقدرات او راضی باشند و از راه های مشروع برای معاش زندگی خود و خانواده شان تلاش كنند به بالاترین درجه اعلی می رساند. از مهمترین بركات این رضایت، آرامشی است كه انسان پیدا می كند و در او ایجاد می شود. اطمینان و دوری از اضطراب، نداشتن ناراحتی های اعصاب و مسایل روحی و روانی جزو بركات مقام رضا است . خداوند می فرماید: "بنده من به آنچه كه به تو داده ام راضی باش. من هم به همان عمل كم عبادی تو راضی می شوم و می توانم سعادت تو را تضمین كنم". روایات پر است از این مطالب و لذا تفهیم مقام رضا و بیان آثار و فواید و بركات رضایت از وضع مادی موجود و عدم توجه به مراحل بالاتر كسانی كه به هر دلیل از امكانات بیشتری برخوردارند می تواند جوان را در برابر این تناقضات و اختلاف طبقاتی بیمه كند.

راه سوم ؛ تفهیم این موضوع است كه اختلاف طبقاتی به هر دلیلی ، در جامعه وجود دارد و خداوند این چنین خلق كرده است. البته نمی خواهیم توجیه گر رزق و روزی ها و درآمدهای حرامی كه همیشه مورد بغض خدا و برخورد اولیای الهی بوده است، باشیم. در بخش حلالش هم اختلاف طبقاتی وجود دارد و خداوند این تفاوت ها را قرار داده است. طبعاً كسی كه به هر دلیلی زمینه هایی به صورت طبیعی برای او فراهم شده و توانسته به مال و منال بیشتری برسد ، از امكانات بیشتری برخوردار است. لذا باید به جوان تفهیم كنیم كه اختلاف طبقات در یك قوم و خویش، در یك شهر، در یك جامعه نباید باعث شود كه ما به طرف كمال حركت نكنیم.

بیاناتی كه خداوند از طریق اولیائش به انسان رسانده است و برای بالا بردن ضریب تحمل كسانی است كه بهره مندی كمتری از نعمت های دنیایی دارند ، خود كمك بزرگی برای رسیدن به این هدف است.

خداوند در روایت معراج می فرماید: "من روزگار قیامت از بنده فقیرم كه از امكانات كمتری برخوردار بوده عذرخواهی می كنم". ارزش عذرخواهی مقام ربوبی كه همه ی هستی و همه امكانات در ید قدرت اوست، اگر به درستی برای یك جوان روشن شود خواهد توانست تا حد زیادی مشكلات و تفاوت ها را تحمل كند. تنها به امید كسب رضایت خدا.

در برخی از خانواده ها جوان این جسارت را پیدا می كند كه در مقابل پدر بایستد و یا والدین به خود اجازه می دهند كه به جوان اهانت كنند. چه كار كنیم تا به اینجا نرسیم؟
واقعیت این است كه در این بخش تمامی تقصیرها متوجه والدین است. وقتی بین یك استاد و شاگرد مشكلی پیش بیاید باز مقصر همان رده نسل قبلی است. چنانچه جوانی نسبت به والدین خود گستاخ شود و حاضر به پذیرفتن حرف های آنها نباشد باید مشكل را در نسل قبلی یعنی مربی و والدین او جستجو كرد. از مرحوم شهید بهشتی نقل شده: "وقتی می خواهید مدیری انتخاب كنید اگر مشاهده كردید فرزندان او بی تربیت و دارای رفتار اجتماعی نامناسبی هستند بدانید این شخص مدیرلایقی نیست".

این جمله ، خلاصه و چكیده تمامی معارف دینی و قرآنی و روان شناسی است. اگر بچه ای را در خیابان دیدید كه رفتاری مؤدبانه، متین و باوقار ندارد، بدانید كه پدر و مادر او انسان های مدیری نیستند. واقعیت این است كه فرزندان آیینه های رفتاری والدین خود هستند. 99 درصد اشكال در جسارت كردن فرزندان مخصوصاً در خانواده ، رفتارغیرمنطقی و تحكم آمیز والدین است كه جوان را از آنان كه زمانی دوستشان می داشت دور می سازد و باعث می شود تا او با استفاده از سخنان خشن در مقابل آنان بایستد. اگر والدین در رفتار خود تجدیدنظر كنند و انعطاف بیشتری از خود نشان دهند حتی یك جوان پرخاشگر نیز در برابر آنان رفتار متواضعانه ای خواهد داشت.

منبع : تبيان نت

چه كنیم تا فرزندانی صالح داشته باشیم؟

چه كنیم تا جوان و نوجوانمان به انحراف كشیده نشود؟( قسمت دوم )

سخت گیری نسبت به جوانان تا چه حد درست است؟

سخت گیری از ترس این كه جوان دچار افراط نشود مطلقاً ممنوع است. اما سخت گیری تلطیف شده به معنای اصرار محبت آمیز بر رفتار خوب تنها راه مناسب برای تشویق جوان در انجام كارهای واجب و ترك كارهای حرام است. دلسوزی های منطقی والدین همراه با استفاده از اهرم های تشویقی همیشه توانسته است جوان را به سوی كارهای خیر هدایت كند و او را از رفتار ناشایست منع سازد.

یكی از اساتید بزرگ حوزه نقل كردند: نوجوانشان كه 15 سال داشت هنگام نماز صبح خیلی سخت از خواب بیدار می شد. این استاد فرزانه، فرزندش را با نوازش و خواهش از خواب بیدار می ساخت، بازویش را می گرفت و به پشت خود سوار می كرد و دور خانه می چرخاند تا او به نشاط آید و با عشق به نماز رو آورد.

اصرار با بیان های محبت آمیز و گفتار و رفتار برگرفته از عشق تنها راهی است كه می توان جوان را آرام آرام جذب معنویت كند. در غیر این صورت جوان به انجام آنچه مورد نظر والدینش است گرایش پیدا نمی كند.

چه كنیم تا بهترین دوستان فرزندانمان باشیم؟

هم سطح شدن پدر و مادر با نوجوان و جوان از راه های ایجاد رفاقت بین این دو نسل است. وجود رفاقت بین این دو باعث می شود تا آینده جوان بیمه شود و برای همیشه در چتر حمایتی والدین بماند. راه هم سطح شدن با جوان ، تواضع و كوچك شدن است. چنان كه در روایات داریم: وقتی به بچه می رسید مثل او شوید و بچگی كنید.

پدری كه در خارج از منزل مدیرعامل است ، در منزل باید یك پدر مهربان و با حوصله باشد. اگر می توانید به خواسته های خود در تربیت فرزندتان برسید، وگرنه هیچ توقعی از فرزند خود نداشته باشید. چه بسا جوان هایی كه متأسفانه به خاطر افراط والدین در حمایت، هدایت و نظارت فرزندشان از خانه فراری می شوند و این خود باعث پیدا شدن عواقب بعدی می شود.

چرا برخی از جوانان ما به آن گونه كه مورد توقع والدین و مسئولان تربیتی آنهاست گرایش به دین و مذهب ندارند؟

- خوشبختانه در جامعه كنونی ما جوانان هنوز به صورت نگران كننده ای به سوی مادیات و انحرافات كشیده نشده اند. تنها اقلیتی از جوانان به عللی دچار سردرگمی و انحرافات هستند. همانطور كه می دانید همه ما در برابر احتمال به انحراف كشیده شدن حتی یك جوان مسئول هستیم و باید آن را جدی بگیریم. متأسفانه در بعضی از صحبت ها و مصاحبه ها می شنویم كه عده ای با وضعی نگران كننده به جوانان این كشور نگاه می كنند. علت پیدایش این نگرانی و این نظریه كه جوانان به سوی فرار از دین و معنویت گرایش پیدا كرده اند شاید این باشد؛  (هر چند این مسئله اقلیت جوانان را در بر می گیرد) كه جرایم ارتكابی، جرایم مشهودی است و در منظر دیدگان جامعه قرار دارد و همین باعث شده تا ناظران به همین لایه رویی جامعه بنگرند و احساس نگرانی و وحشت كنند. در نتیجه جوانان به فرار از دین متهم می شوند.

از طرفی خاصیت انحرافات و مفاسد به گونه ای است كه خودش را به عینه نشان می دهد. یك جوان متدین و متین به گونه ای در خیابان كه در منظر جامعه است رفتار نمی كند تا جلب توجه كند و در آمارها گنجانده شود.

با توجه به مشغله های فكری و اقتصادی خانواده ها و حضور كم آنها در جمع های خانوادگی، چگونه می توان جوان را در مسیر صحیح زندگی قرار داد؟

اگر با دید روانشناسانه به روایات نگاه كنید دقیقاً پاسخ این سؤال را پیدا خواهید كرد. مسئولیتی كه دین بر عهده والدین گذاشته و تصویرهایی كه دین به والدین برای نحوه برخورد آنها با جوانان ارائه می دهد همگی نشان دهنده این حقیقت است كه اسلام از قدم اول به دنبال رسیدن به همین هدف بوده است. این كه چگونه یك جوان و یك انسان پس از دوران طفولیت و سپری كردن دوران نوجوانی ، دین و معنویات را با صفای باطن و از خلوص قلب بپذیرد و تشنه معنویات بشود همگی در دین به آن اشاره شده است. اگر به دستورات دینی توجه كنید این حالات از دوران جنینی مشاهده شده است.

همان طور كه می دانید اسلام سفارشات متعددی در مورد تربیت به والدین كرده است و در قدم اول ، آنان را مسئول قرار داده است. بیشترین مسئولیت به عهده پدر و مادر هست. آشنایی كامل والدین با رفتارهای روانشناسانه دینی برای تربیت مذهبی جوان بسیار اهمیت دارد. پدری اعتراف می كرد: من با دست خودم جوانم را منحرف كردم. او می گفت: پسرم به موی سرش علاقه زیادی داشت. برای این كه این علاقه را از او بگیرم و با این تصور كه نكند علاقه باعث انحرافش شود از روی نادانی او را به زور به دكان سلمانی بردم و سرش را تراشیدم. (در حالی كه علاقه به آینه و زیبایی و آراستگی جزو ویژگی های یك جوان است.) حالا جوان من دیگر حاضر به انجام تكالیف دینی خود نمی باشد.

نحوه برخورد پدر و مادر با یك جوان اهمیت زیادی دارد و دین مقدس اسلام بیشترین توصیه ها را در این زمینه داشته است. از این رو اولین محیطی كه در سرنوشت و ساخته شدن جوان تأثیر بسیاری دارد، " خانواده" است و بیشترین مسئولیت در مورد جوانان با والدین می باشد. متأسفانه در عصر ما پدر و مادرها از مسئولیت ها و وظایف خود غفلت می كنند و در مواردی از انجام آن سرباز می زنند.

محیط خانواده مكانی است كه شخصیت جوان در آن شكل می گیرد. لذا پدر و مادر باید كاملاً آموزش ببینند و متصدیان امر فرهنگی جامعه اعم از مساجد، روحانیون، آموزش و پرورش و یا نهادهای رسانه ای جامعه باید در این مورد به آنان كمك كنند. در جامعه كنونی ما این ضعف به شدت احساس می شود كه پدر و مادر مهمترین مسئولیت خودشان را برآوردن نیازهای جسمانی بچه تلقی می كنند. در حالی كه این تنها بخشی از مسئولیت بزرگ آنها در قبال فرزندان است و هزار نكته باریك تر از مو در تربیت یك جوان وجود دارد.

منبع : تبيان نت

نقش تبلیغات در تربیت فرزندان ( قسمت سوم )


در قسمت قبل به این مطلب پرداختیم كه چگونه می توان فرزندی صالح تربیت كرد و اینك در ادامه می خوانیم...

آیا حضور جوان در كلاس های مختلف می تواند جایگزین مناسبی برای حضور و استفاده از تجریبات زندگی والدین شود؟

یكی از راهكارهایی كه می تواند جوان را آرام آرام به سوی معنویات سوق دهد محیط خانواده است. رمز موفقیت این محیط، آشنایی پدر و مادر با دستورات اسلامی، دینی و روان شناسی و شیوه برخورد با جوان است. بالاخره به هر دلیلی والدین كمبودهایی دارند یا معلومات، وقت و فرصتی برای رسیدگی به جوان ندارند. البته مكمل هایی هم وجود دارد و این مكمل ها هم در علوم روز و علم روان شناسی و جامعه شناسی و بخصوص در دستورات دینی به وضوح گنجانده شده است. محیط سالم جامعه نیز می تواند كمبودهای والدین را جبران كند. اما اعتقاد به جبر نداریم كه اگر انسانی در محیط خانواده درست پرورش نیابد و خراب شود، او دیگر محكوم به انحراف و شقاوت است. زیرا هر انسانی از محیط سالم جامعه خود تأثیر می گیرد و می تواند با جبران اشتباهات خود به كمال برسد.

در اینجاست كه نهادهای فرهنگی جامعه نقش مكمل مسئولیت های خانواده را برعهده دارند. نهادهایی مانند دانشگاه، مساجد، رسانه ها و... هر یك نقش مهمی در رشد فرهنگی جوان دارند. كسانی كه خود را متولی می دانند و احساس مسئولیت می كنند و یا به هر دلیلی مقام فرهنگی را اشغال كرده اند حتماً باید تقوای الهی را در برخورد با جوان ها رعایت كنند. این تقوا گوهری است كه اگر در هر تشكیلاتی و در هر كاری پیدا بشود بركات زیادی از سوی خدا به جانب آن سرازیر خواهد شد. مثلاً اگر تقوای الهی در متولیان امور فرهنگی جامعه باشد آنان رسیدگی به امور جوانان را جزو وظایف و مسئولیت های خود خواهند دانست و با دلسوزی به سوی این كار می روند. در چنین حالتی كارهای متولیان نه برای گذران وقت و كسب درآمد ، بلكه برای رسیدن به رضای الهی خواهد بود.

رمز تأثیرگذاری فردی كه می خواهد مروّج یك فرهنگ باشد دلسوزی اوست. در رابطه با امر به معروف و نهی از منكر فرموده اند : "اگر دلسوزی ندارید امر شما هیچ تأثیری نخواهد داشت". این رابطه ای است كه خدا بین قلب ها قرار داده و دل ها به دست خداست. دل یك جوان وقتی بپذیرد كه فرد یا گروهی او را دوست دارند و در مورد شخصیت و آینده او دلسوزی می كنند به راحتی با آن فرد یا گروه ارتباط عاطفی برقرار می كند.

حركت هایی كه از روی انتقام گیری باشد به هیچ وجه تأثیرگذار نخواهد بود و اثرات آن صددرصد معكوس می باشد. به هر اندازه كه جوان حرف شما را می پذیرد و معنویات را قبول می كند ، باید به همان اندازه از آنها راضی بشویم و تلاش كنیم تا فضاها و روزنه های دیگری برای او یافت شود. یك روز اصحاب در خدمت پیامبر بودند. جوانی از مقابل این جمع عبور كرد. اهالی آن محل و حضار در مسجد شروع به بدگویی از جوان كردند و گفتند: جوان لاابالی ای است و تعبدی ندارد و از دست رفته است.

پیامبر پرسیدند: آیا نماز می خواند؟ پاسخ گفتند: بله، اما همیشه جزو لاابالی هاست.

پیامبر فرمود : او را رها كنید، همان اندازه نماز خواندنش او را با سعادت خواهد كرد. باید معنویات جوان را به هر اندازه كه در او هست بپذیریم و به عنوان یك نعمت و یك غنیمت آن را تشویق نماییم. جوانی كه فقط نماز می خواند با تشویق والدینش نماز خود را اول وقت خواهد خواند و به تدریج جلب مسجد و محراب و نماز جماعت و جمع های مذهبی خواهد شد. این كار نیاز به صبوری، وقت و سعه صدر دارد. از طرفی متصدیان امور فرهنگی جامعه باید همیشه معلومات ، روش و برخورد و در یك كلمه ابلاغ رسالت خود را به روز كنند و آن را بیاموزند تا در هر جلسه ای كه با جوان روبرو می شوند او احساس كند كه مطلب جدیدی را می شنود. ما در مذهب ، مفاهیم ارزشی جدید نداریم اما می توانیم با واژه هایی جدید آنها را عرضه كنیم تا جوان از شنیدن آن خسته نشود.

تبلیغات تحریك كننده دیگر كشورها در انحراف جوانان ما تا چه حد مؤثر هستند؟

در سر راه انجام وظایف نهادهای فرهنگی كه برای جوانان فعالیت می كنند موانع متعددی وجود دارد كه نباید از آنها چشم پوشی كرد. یكی از آنها وجود تبلیغات تحریك كننده به سوی مفاسد است. همیشه نمی توان فقط عوامل را دید و از موانع غافل شد. شما اگر یكصد عامل را در كنار هم بگذارید تنها ویروس یكی از این موانع می تواند تمام آن كارها و زحمات را خراب كند. وجود تبلیغات تحریك كننده در مورد جوانها نیز جزو این موانع تأثیرگذار است كه تمامی زحمات والدین، مربیان، اساتید و نهادهای فرهنگی را تحت الشعاع قرار می دهد، باید كارهایی انجام داد تا این مشكلات از روی ناآگاهی و نادانی برای جوانها پیش نیاید. سالم سازی محیط جامعه از هر چیزی كه بتواند غرائز یك جوان را بر خلاف مسیر معنویت قرار دهد و او را به حد افراط برساند جزو وظایف همه ی ما و تمامی نهادهای فرهنگی است.

یكی از ویژگی های دوران جوانی مسئله خودآرایی و خودنمایی است. چه كار باید كرد تا از این بچه ها سوء استفاده نشود؟

شما در یك خانواده ممكن است دو جوان را مشاهده كنید كه یكی در حد اعتدال ، به آراستگی ظاهرش می رسد و دیگری در حد افراط قرار دارد. این برمی گردد به این كه معارف الهی و قرآنی چگونه به آن جوانی كه در حد اعتدال است رسیده كه توانسته خودش را با جامعه وفق دهد و شخصیت خود را در برابر دیدگان دیگران و جامعه با این آراستگی های كاذب آلوده نسازد. باید جوانی را كه به آراستگی ظاهرش اهمیت می دهد تشویق كنید ولیكن آن مرحله افراطش را با سوهان معنویات و معارف از او دور سازید. از طرفی با ارائه الگوهای مناسب و با رعایت مسایل روان شناسانه كه جوان آن را بپذیرد و نسبت به آن حسادت و احساس حقارت ننماید می توان او را در رسیدن به موفقیت های اجتماعی یاری داد.

فعالیت سازمان هایی كه به عناوین مختلف برای جوانان فعالیت می كنند باید برچه محورهایی باشد؟

متأسفانه بزرگترین اشكالی كه در كار نهادهای فرهنگی ما وجود دارد، عدم هماهنگی و انسجام فعالیت های آنهاست. هر یك به طور سلیقه ای به انجام اموری از امور جوانان مشغول هستند بدون این كه در جستجوی راهكار مشتركی باشند. اگر اینها در خط مشی واحدی برای رسیدن به هدف مشتركی حركت نكنند و دیدگاه های خود را به یكدیگر نزدیك نسازند به اهداف مثبت خود نخواهند رسید و جوان را دچار چندگانگی خواهند كرد.

یكی از نهادهایی كه بیش از همه می تواند در سالم سازی فرهنگی جامعه و مخصوصاً جوانان تأثیرگذار باشد، نهاد حوزه و روحانیت است. روحانیت دو مشكل عمده دارد. یك مشكل به خودشان باز می گردد و آن ناتوانی برخی از آنان در ابلاغ رسالتشان و ایجاد ارتباط با جوان ها است و مشكل بعدی تبلیغات منفی ای است كه متأسفانه علیه مبلغان دینی در حال انجام است. البته منظور این نیست كه تبلیغات منفی ، جوان را از چتر حمایتی و هدایتی روحانیت و علمای طراز اول شیعه دور می سازد بلكه تأثیرگذاری آن بر كار نهادهای دیگر است. این تبلیغات سوء یك نوع اختلاف و فاصله ای را بین جوان و روحانیت ایجاد می كند كه به شدت به فضای فرهنگی آسیب می زند و باعث فرار جوان از این گونه نهادهای فرهنگی می شود.

منبع : تبيان نت

آنچه كه لازم است مادران درباره پسرانشان بدانند

دلواپس نباشید... آنان برخلاف ظاهرشان آن قدرها هم خشن نیستند!

بسیاری از مادران كه می كوشند رفتار پسرشان را درك كنند، می پرسند: « پسرها را چه شده است؟ » آنان به حكم غریزه می دانند كه در ذهن یك دختر چه می گذرد. اما در سر پسرها چه می گذرد؟

هورمون های مردانه از دوران بلوغ به بعد بر رشد عاطفی و جسمانی پسرها اثر می گذارند و مجموعه ای از رفتارهای پسران را كه « رمز پسر» نام نهاده شده ، تشكیل می دهند. در واقع « رمز پسر» طوری رشد می كند كه مردان جوان اندیشه ها و احساس های خود را بر زبان جاری سازند و این امر مادران را شگفت زده می كند. از همین رو پی بردن به چگونگی اندیشه و رفتار پسران باعث می شود برخورد با آنان مناسب و آسانتر شود. ذیلاً برخی ویژگی های پسرها را برای اطمینان خاطر مجدد مادران حیران و سر در گم آورده ایم.

خشن و ناآرام اند

كدام مادری است كه از نیرو ( انرژی ) پسرانه پسرش همچون دویدن، پریدن و فریاد كشیدن حیرت كند؟ اما موقعی كه همان پسر پرخاشگر می شود، چطور؟ وقتی مادری اسم اولین پسرش را كه هفت ساله بود، در كلاس ورزش نوشت، مشتاقانه منتظر بود كه هنگام بازی تشویقش كند ولی توقع نداشت بازیكنان همدیگر را بزنند و بیندازند و یا حریفانشان را نقش زمین كنند. حتی پسرش میان آن همه بچه، از همه پر جنب و جوش تر بود. او می گوید: « همیشه با خودم فكر می كردم كه این بچه ام آرام تر و عاقل تر است ولی بازی خشنش باعث شد كه آن روی او را نیز ببینم.»

بیشتر پسرها بازی خشونت آمیز را دوست دارند، ولی این بدان معنا نیست كه در آینده آدم های خشنی می شوند. به واقع در این بازی های رقابتی و جسمانی فواید مشخصی نهفته اند. پسران از محدودیت های پرخاشجویی خبردار می شوند و پی می برند كه چقدر پیش بروند تا ایمن مانده و دور از گزند  باشند و چگونه از احساسات دیگران آگاه شوند.

تخیلات خشونت باری دارند

پرخاشگری پسران ، مادران را آشفته می كند. آنان با مطالعه گزارش های رسانه ها از مدارس، هراسان گشته و به حكم غریزه بر آن می شوند كه تفنگ های اسباب بازی، بازی های ویدیویی و فیلم های نگران كننده را از دسترس پسران دور نگه دارند تا مبادا وسوسه شوند و به رفتار ناهنجاری دست بزنند مادرها درمی یابند كه تخیلات پسرانشان جایگزین آن وسایل می شود. پدر و مادری تصمیم گرفتند كه به پسرهایشان هیچ گونه اسباب بازی ندهند و حتی لباس دخترانه به آنها بپوشانند آنها امیدوار بودند كه تربیت بدون در نظر گرفتن جنسیت، تأثیر خوشایندی داشته باشد.

به آسانی احساساتشان را بروز نمی دهند

دختر خشمگین یا آشفته اغلب به آغوش مادر پناه می برد ولی پسر معمولاً سعی می كند مشكلش را به تنهایی حل كند و نمی خواهد « بچه ننه » به نظر بیاید. اگر می خواهید با پسرتان در زمینه مشكلی كه او را ناراحت كرده به گفتگو بپردازید ، سعی كنید غیر مستقیم و زمانی كه سرگرم انجام كاری هستید ، سر صحبت را با او باز كنید.

هنگامی كه دو خانم می خواهند در زمینه ی موضوع خصوصی سخن بگویند احتمال دارد رو به روی هم بنشینند و بپرسند: ( تو چه احساسی داری؟ ) ولی مردها غالباً بدون این كه به هم بنگرند، صحبت می كنند. اگر دقت كنید، دو مرد به طور مثال در حین تماشای بازی فوتبال ، با هم حرف می زنند و در عین حال خصوصی ترین مطالبشان را كم كم بیان می كند و هیچ وقت نگاهی نگران كننده هم به یكدیگر نمی اندازند.

مادری كه در تعمیر دوچرخه به پسرش كمك می كند، ممكن است در حین گفتگوهای خودمانی ، متوجه چیزهای بیشتری درباره فرزندش شود تا این كه بخواهد سر میز شام رودررو، وی را به صحبت وادارد.

دوست دارند معامله كنند

مردها طرفدار عدل و انصاف هستند و دوست دارند راجع به هر چیزی بحث كنند و از این بابت هم مهارت دارند. و می خواهند مطلبی را مو به مو توضیح دهند و معامله ای منصفانه كنند و بعد از این كه به توافق می رسند، اغلب می شنوید كه می گویند: « قول می دهی؟ قول می دهی؟»

مادران می دانند كه معامله كردن فقط نصف جنگ است. پسرها پایبندی به عهد و پیمان را سخت می دانند. نق زدن نیز اثر نمی كند، بنابراین راهبردها و تدابیر دیگر مؤثراند. پسر خانواده ای موافقت كرده بود از بازی های پر سر و صدا روی كاناپه ی اتاق نشیمن خودداری كند، اما به علت نشاط و سرزندگی طبیعی اش قولش را از یاد می برد. از همین رو مادرش راهی یافت كه عهدش را به او یادآوری كند. او یادداشتی به این مضمون نوشت و به كاناپه سنجاق كرد: پسر عزیز، فكر می كردم كه با من دوستی؛ ولی اهمیتی برای من قائل نمی شوی. به من لطمه می زنی، آنقدر محكم می نشینی كه فنری شكسته به پشتم فرو می رود. بین ما هر چه بوده تمام شده، دوست سابق تو« كاناپه». او با خواندن این یادداشت خنده ای سرداد و قولش را به یاد آورد.

علیرغم تمام نگرانی ها، دردسرها و غم و رنج ها، پیوند میان مادران و پسران واقعی است.

منبع :تبيان نت

بایدها و نباید ها در روابط دختران و پسران

بایدها و نباید ها در روابط دختران و پسران

گلبرويد به ادامه
ادامه نوشته

چه باید کرد و بهترین شیوه برای ارتباط مناسب با نوجوان کدام است؟

(شیوه برخورد با مشکلات نوجوانان)


واقعیت این است که والدین به سبب اطلاعات اندک از مراحل رشد کودک،  به ویژه دوران نوجوانی و بلوغ اغلب نه تنها از مشکلات آنها نمی کاهند بلکه نوجوان را گیج تر و نگران تر هم می کنند. لذا جهت پیشگیری از هر نوع اشتباه کاری، آموزش نحوه برخورد با نوجوان به والدین و شیوه های ارائه اطلاعات به دختران و پسران الزامی به نظر می رسد.

والدین بایستی بدانند، از پدیده های رایج این دوره عدم ثبات حال، سرکشی و ناسازگاری و آشفتگی و حساسیت بیش از اندازه است. لذا باید از برخوردهای تحکم آمیز، امر و نهی های لجاجت برانگیز و رفتارهای تحقیر کننده و تهدید کننده و ایجاد محدودیت پرهیز نمود و به جای آن با آنها از راه صمیمیت و رفاقت و همفکری وارد شد.

این را به یاد داشته باشید که خود شما هم زمانی نوجوان بودید، پس بهترین راه برای شناخت احساسات آنها، دیدن دنیای آنها از دریچه چشم نوجوان است.

- دیده شده نوجوان در این دوره دچار نوعی شلختگی در انجام کارها می شود و دلیل آن احساس بلندتر بودن دست ها و پاهایشان است. لذا اهانت، تحقیر و به کار بردن الفاظ طعن آمیز و نیشدار، سرکوفت زدن، ضعف و شکست های آنها را به رخ کشیدن، سرزنش و زیاده روی در تذکر نتیجه ای جز جریحه دار شدن احساس و شخصیت نوجوان ندارد. بهترین راه برای کنترل و اصلاح نوجوان ایجاد محدودیت و تحکم و تهدید به تنبیه نیست. بلکه ایجاد مصونیت و ایجاد شناخت از طریق رشد دین باوری، ایمان، پایبندی به ارزش های خانوادگی است؛ ما هر قدر جوانان مان را محدود کنیم و برای جلوگیری از رفتارهای (از دید ما ناهنجار) تهدیدشان کنیم آنان گستاخ تر و جری تر می شوند و تمایل و کنجکاوی بیشتری برای انجام آن اعمال پیدا می کنند و سهل الوصل ترین راه از طریق دوستان و همسالان منحرف است.

نوجوان واقعاً نمی داند چه چیزی در درون او اتفاق افتاده و تغییرات چنان سریع به وقوع می پیوندد که او را مشوش و نگران می کند و نوع برخورد بزرگترها و والدین تصمیم گیری را برای او دشوار می کند. هر نوع رفتار غیرمنطقی با نوجوان پیامدهای جبران ناپذ

در این زمان خانواده نقش اساسی در گرایش فرد به انحراف ایفا می کند برخوردهای نادرست، تبعیض، تهدید و... یکی از والدین یا هر دو، احتمال تمایل آنها را به رفتارهای منحرف و مجرمانه افزایش می دهد. ایجاد شرایط محیطی آرام در خانواده و پاسخ های مناسب به سؤالات آنها و آگاه نمودن دختران و پسران از بلوغ و مسائل مربوط به آن زمینه را برای ایجاد انحراف کاهش می دهد.

با نوجوان خود دوست باشید و برای این که بتوانید با او ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را استحکام بخشید بار دیگر با او، نوجوانی خود را تجربه کنید. از پیامبر(ص) بیاموزیم که در زمان کودکی امام حسن و حسین(ع) هنگامی که در سجده نماز بودند، سر از سجده بلند نکردند تا این که حسن و حسین که برای بازی بر دوش پیامبر(ص) سوار بودند پائین بیایند.

نوجوان را به راحتی می توان با رفتارهای غیرمنطقی به انحراف کشید، مأیوس نمود و سرخورده کرد. ولی در سازندگی راهی سخت در پیش است اما نتیجه ای خوشایند و دلپذیر در پی خواهد داشت.

منبع : سايت تبيان

فرزندان در سن بلوغ /ارتباط با نوجوان

فرزندان در سن بلوغ :

ويژگي هايي چون پافشاري ، استقلال و دوري از والدين بطور معمول نشانه هاي رشد سالم كودك و بالـــغ شدن او هستند.

هويت افراد بطور معمول در دوران بلوغ و نوجواني شكل مي گيرد. همچنين تفكر انتزاعي .

1- تغيير شيوه برخورد با فرزندان : برخورد طوري باشد كه به تشديد عصبانيت عصيانگري و عناد منــــجر نگردد زيرا چنين روحياتي به اندازه ي كافي در سنين بلوغ وجود دارد.

2- اجتناب از بكار بردن زور و فشار : به جاي وارد آوردن فشار ، بكوشيد قوانيني وضــع كنيد كه از طريق آن اختلاف هايتان را برطرف سازيد.

3- بهبود و گسترش روابط : بايد مكالمات خود را بر دلبســـتگي هاي آنها متمركز كنيم . (ورزش ، مـوسيقي ، لباس و ... ) براي برقراري چنين ارتباطي با فرزندان خود ، وقت آزاد و كافي           اختصاص دهيد.

4- مدارا كردن با نوجوان .

5- پرهيز از ايجاد عصبانيت .

6- شناخت رفتار طبيعي در افراد بالغ.

براي تشخيص يك رفتار طبيعي از رفتاري غير طبيعي ، مي توان اين پرسش ها را مطرح نمود :

1- رفتار فرزند شما تا چه حد با رفتار ساير نوجوانان تفاوت دارد ؟

2- يك رفتار خاص چقدر تكرار مي شود ؟

3- آيا يك رفتار خاص لطمه اي به توانايي فرزنـــــدتان در رو بــه رو شدن با محيط اطراف (والدين ، معلمان ، دوستان ، همسايه ها و ساير كساني كه به طور روزمره با او برخورد دارند. ) وارد مي سازد.

نحوه برخورد با رفتار هاي روزمره ي نوجوان :

شما پيش از هر چيز بايد رفتاري را كه مي خواهيد با آن برخورد كنيد مورد تحليل قرار دهيد ، آنگاه قوانيــن و انتظارات و پيامد ها و نتايج رفتار ها را به طور همزمان تدوين نماييد ، قبل از آن كه قوانيـــن زير پا گذارده شوند . منظور خود را از هر سخني كه مي گوييد روشن كنيد و در سخن گفتن حد اعتدال را رعايت كنيد و در مورد چيزي كه مي گوييد و ثبات داشته باشيد.

1- تحليل رفتار ها : والدين بايد درباره ي رفتار ها بطور موردي فكر كنند نه بطور كلي .

2- جزئي نگر باشيد : بطور دقيق مشخص سازيد كه دقيقا قصد داريد چه چيزي را تغيير دهيد.

3- به پيامد ها و نتايج رفتار ها بيانديشيد.

ارتباط با نوجوانان : ( نكاتي كه بايد به خاطر بسپاريد . )

1- اغلب ارتباط نوجوانان در سنين بلوغ كاهش مي يابد و اسرارشان را كمتر با والدين خود مطرح مـــي كنند . اين حالت بسيار طبيعي بوده و نبايد با آن مخالفت شود.

2- به حرف هاي نوجوانان گوش فرا دهيد و سعي كنيد موضع آنها را درك نماييد. هيچ گاه سعي نكنيد آنها را وادار سازيد تا نظر شما را بپذيرند و قانع شوند.

3- هنگامي كه فرزندتان با شما سخن مي گويد ، هركاري داريد رها كنيد و به سخنان او گوش دهيد.

4- سعي كنيد ارتباط هاي شما بيشتر تاييد كننده باشد تا مخالفت آميز . هيچ گاه اشتباهات ، ناكامي ها ، رفتــــار هاي ناشايست و سهل انكاري هاي آنهـا را عمده نــكنيد. به نقاط قوت آنــها توجه كنيد و درباره ي موفــــقيت ها ، دلبستگي ها و رفتار هاي شايسته با آنها گفت وگو كنيد.

5- درباره ي علاقه هاي آنها صحبت كنيد ( از جمله : موسيقي ، ورزش ، اتومبيل ، موتور) هنگامي با آنها صحبت كنيد كه درصدد موعظه و آموزش چيزي به آنان نيستند .

سعي كنيد صحبت كردن فقط براي صحبت كردن باشد.

6- از پر حرفي خودداري كنيد. سخنان تكراري ، توضيحات بيش از حد ، سوالات زياد و صحبت هايي كه باعث مي شود فرزندتان احساس كند حوصله اش سر رفته است ، پرحرفي محسوب مي شود.

7- بكوشيد احساسات نوجوانان را درك كنيد ، لازم نيست با آنها موافقت يا مخالفت كنيد ، فقط سعي كنيد برخوردي داشته باشد كه او بداند احساساتش را درك كرده ايد؛ كاري نكنيد كه او ناراحتي خود را فراموش كند . گاهي اوقات ، درك احساسات او آرامش لازم را ايجاد مي كند.

8- هيچ گاه نسبت به سخنان نوجوانان واكنشي شديد نشان ندهيد زيرا گاهي هدف آنها اين است كه شما را وادار به چنين واكنشي كنند. قبل از اين كه با آنها مخالفت كنيد كمي فكر كنيد حتي اگر لازم باشد پاسخ دادن به آنها را به تاخير بياندازيد تا فرصت كافي براي فكر كردن داشته باشيد.

9- تلاش كنيد فرصتهايي  بوجود آوريد كه بتوانيد با فرزندتان صحبت كنيد .

براي صحبت كردن با فرزندتان بايد با او باشيد ، حتي الامكان سعي كنيد بعضي كارهارا  با همراهي فرزندتان انجام دهيد، گر چه  ممكن است او هميشه دعوت شما را قبول نكند.

10- سعي كنيد از داد وبيداد وجبهه گيري ومشاجره دوري كنيد . هدف شما بايد اين باشد كه گفتگو را  به سمت مصالحه پيش ببريد، نه به سمت جنگ  و دعوا .

تا جايي كه ميتوانيد فرزندتان را در تصميم گيري ها مشاركت دهيد و پاداش ها و مجازات هايي  براي رفتارهاي او مشخص سازيد.

دکتر دن فونتنل

ترجمه :مسعود حاجی زاده - اکرم قیطاسی

http://www.aqrschool.com

تغييرات دوران بلوغ در نوجوانان :

1- افزايش ميزان هوش.

2- دوستان خود را باهوش تر از والدين مي دانند.

3- محدوديت ارتباطات.

4- تمايل به تنها بودن در منـــــــزل . ( خواب بيشتر ، حريم خصــوصي ، شايد نمي خواهند با والديني كه آنها را درك نمي كنند مواجه شوند. )

5- مصرف بي رويه.

6- بد اخلاق شدن ، عصبانيت و زودرنجي افزايش مي يابد. درخواست شما را با غُر و لُند انجام مي دهند.

7- افزايش تاثيرپذيري از دوستان .

8- كم حوصلگي يك ويژگي مـــشترك در نوجوانان . (كم حوصلگي ، زودرنجي و كم تحمل شدن افزايش مي يابد ، اگر چه اين روحيات به طور مكرردر اين سنين مشــــاهده  ميشود،  اما هر بار كه بروز ميكند به سر عت هم فرو مي نشيند .

9- نوع لباس پوشيدن .

10- كاهش علاقه به درس : چون فعاليت هاي بيشتري وارد زندگي نوجوانان ميشود ( بازي فوتبال ، توجه به جنس مخالف ، مكالمات تلفني ،مهماني هاي  دوستانه .....)

11- گريزان بودن از كار : بسياري از والديــن  فـرزند خـــود را تــنبل مي نــامند و اين بــدان معني نيــست  كه فرزندشان  فعاليت ندارد بلكه فقط  در كارهاي منزل به والدين كمك نمي كند و خود را به فعاليتهايي كه علاقه دارد مشغول  ميسازد.

« وجود اين روحيات در  نو جوانان  طبيعي است. اگر برخي از نشانه هاي  ياد شده  را در فرزندتان مـشاهــــده كرديد، آگاه باشيد كه او در حال گذراندن مرحله بلوغ است.»

منبع:http://www.aqrschool.com

تبعات دروغ به كودك‌/لزوم آگاهي والدين/زمان پاسخگويي‌

تبعات دروغ به كودك‌

به گفته وي والدين بايد به خاطر داشته باشند هيچ‌گاه نبايد در هيچ مقطع سني به كودكان پاسخ غلط داده شود. در دوران كودكي، فرزندان ما بسيار زودباور هستند. اگر به آنها گفته شود شما را از بيمارستان خريده‌ايم يا خدا شما را از آسمان براي ما فرستاده است و ... به احتمال زياد باور مي‌كنند و در خيالپردازي‌ها و فانتزي‌گري‌هايشان به كار مي‌برند اما آنها به طور مسلم با بزرگ تر شدن خود پي به نادرستي اين اطلاعات مي‌برند و حكم صادر مي‌كنند: «پدر و مادر من دروغ گفته‌اند، در نتيجه پدر و مادر من دروغگو هستند بنابراين مي‌توانند دروغ‌هاي ديگري هم بگويند و اتفاقا به خاطر اين كه مي‌توانند دوباره دروغ بگويند پس غيرقابل اعتماد هستند. پس من بعد از اين مشكلات و سوالاتم را با آنها در ميان نخواهم گذاشت.»

همان طور كه در اين نتيجه‌گيري‌هاي سلسله‌اي مي‌بينيد موضوع جدي‌تر از آن است كه تصور مي‌كنيم. يك دروغ به نظر مصلحتي كه شايد اهميت چنداني براي والدين نداشته باشد در درازمدت مي‌تواند ريشه جدايي فرزند از كانون خانواده باشد.

چرا مسائل جنسي به تابو تبديل مي‌شود؟

آموزش و راهنمايي در دوره بلوغ اهميت بسيار زيادي دارد. واقعا والدين بايد به ضرورت اين راهنمايي‌ها پي ببرند و تغييرات جسمي و ذهني دوره بلوغ را در فضايي مثبت و با ادبياتي صحيح براي فرزندانشان شرح دهند.

چه اشكالي دارد والدين ما ورود فرزندشان از دوره كودكي به دوره نوجواني و جواني را به او تبريك بگويند. نكته مهمي كه والدين بايد به آن توجه كنند اين است كه اگر واقعا پاسخي به پرسش‌ها و ابهامات فرزندشان ندارند او را نزد مشاور و روان‌شناس ببرند.

خيلي مهم است كه در اين دوره فرزند ما آگاهي‌هاي صحيحي درباره مسائل جنسي داشته باشد تا آنها به تابويي در ذهن او تبديل نشوند وگرنه دريافت نكردن اطلاعات درست مي‌تواند تاثير منفي در زندگي زناشويي او داشته باشد از طرفي به تحريك كنجكاوي‌هاي او در دوره كودكي نيز منجر مي‌شود.

نيازي به بازگويي جزييات نيست‌

دكتر ابراهيمي مقدم دراين باره مي‌افزايد: والدين بايد درباره توضيحات و رفتارهاي جنسي‌شان بسيار محتاطانه عمل كنند. متاسفانه بعضي والدين از آن طرف بام مي‌افتند و توضيحاتي مي‌دهند كه نيازي به آن حجم از ورود به جزييات نيست.

اين مساله درباره رفتارهاي جنسي والدين نيز صدق مي‌كند كه به هيچ عنوان نبايد در حضور كودك انجام شود؛ البته اين سخن به آن معنا نيست كه والدين به همديگر ابراز علاقه و عاطفه نكنند. اتفاقا كودك در خانواده ابراز علاقه به همسر را از والدينش ياد مي‌گيرد، چرا كه دوست داشتن، اكتسابي و ياد گرفتني است و اگر فرد در خانواده دوست داشتن را ياد نگيرد در آينده نيز نخواهد توانست همسرش را دوست داشته باشد، همچنان كه بسياري از زوج‌ها حتي در بيان نيازها و خواسته‌هاي خود با هم مشكل دارند.

به عنوان مثال واقعا نمي‌توانند وقتي باهم حرف مي‌زنند از كلمات محبت‌آميز و زيبا استفاه كنند، در عوض موجي از توهين در گفتگوهايشان رد و بدل مي‌شود.

لزوم آگاهي والدين به دوره‌هاي رشد

وي مي‌گويد: قبول داريم كه پاسخ به پرسش‌هاي جنسي كودك و نوجوان تا اندازه‌اي دشوار است، اما تجربيات موجود نشان مي‌دهد والدين مي‌توانند با پاسخ‌هاي درست خود به كودك كمك كنند سريع‌تر و سالم‌تر به آگاهي‌هاي جنسي برسد. به عنوان مثال كودكان نوپا وقتي برهنه هستند بيشتر بدن خود را لمس مي‌كنند. در اين مرحله از تكامل، آنها از برهنه بودن خود هيچ شرم و حيايي ندارند.

واكنش والدين نيز در اين مرحله بايد پذيرش اين رفتارهاي كودكانه باشد. والدين بيهوده دست و پايشان را گم نكنند و نترسند. كودك در اين مرحله نه تفكر جنسي دارد و نه به رشد هورمون‌هاي جنسي رسيده است. فكر نكنيد كه كودك با لمس بدن خود احساس‌هاي جنسي پيدا مي‌كند. البته به رفتارهاي كودك كه ممكن است به زياده روي منجر شود، محتاط باشيم.

مثال‌هايي براي پرسش‌هاي كودكان‌

والدين بتدريج مي‌توانند از كلمات واقعي و صحيح براي بيان بخش‌هايي از بدن استفاده كنند. بسته به اين كه كودك چند سال دارد مي‌توان به او گفت مثلا يكي از تفاوت‌هاي دختر با پسر اين است كه در شكم دخترها دو كيسه كوچك وجود دارد كه پسرها آن را ندارند. فرزند شما بعدها كه بزرگ مي‌شود مي‌بيند شما درست گفته‌ايد.

مي‌توانيد به فرزندتان بگوييد كودك از يك تخم كوچك در شكم مادر رشد مي‌كند. در اينجا مادر به شكم خود اشاره كند. بعدها هم كه كودك بزرگ مي‌شود مي‌بيند شما دروغ نگفته‌ايد. هيچ لزومي ندارد كه به كودكان درباره اعمال جنسي چيزي گفته شود. مي‌توانيد بگوييد وقتي يك زن و مرد با هم ازدواج مي‌كنند خداوند اراده مي‌كند آنها صاحب فرزند شوند. بسياري از كودكان زير 6 سال اين پاسخ را مي‌پذيرند، وقتي هم كه بزرگ شدند متوجه مي‌شوند شما دروغ نگفته‌ايد.

زمان پاسخگويي‌

ازسوي ديگر پزشكان متخصص معتقدند وقتي والدين به پرسش‌هاي كودكانشان اهميت مي‌دهند و پاسخ‌هاي سنجيده‌اي براي ابهام‌هاي آنها دارند، ذهن فرزندانشان به سمت آرامش سوق مي‌يابد، در صورتي كه فرار از سوال يا پاسخ‌هاي فانتزي ذهن كودك را بيشتر درگير موضوع مي‌كند.

فراموش نكنيد صحبت درباره اين موضوع تنها زماني بايد باشد كه كودك كنجكاوي نشان مي‌دهد يا سوالاتش را مي‌پرسد، بنابراين وقتي كودك سوالي درباره مسائل جنسي نمي‌پرسد نيازي به توضيح دادن نيست.

البته اگر احساس كرديد كودك يا نوجوان شما به مرحله‌اي از رشد رسيده كه بايد سوالاتي در اين باره بپرسد، اما چيزي را مطرح نمي‌كند مي‌توانيد به بهانه‌هاي ديگري او را نزد يك روان‌شناس يا مشاور ببريد. (البته پيش از مراجعه حتما موضوع را با مشاور يا روان‌شناس در ميان بگذاريد.) روان‌شناس بخوبي مي‌تواند پل‌هاي مورد نظر را برقرار و مطالب مورد نياز را به نوجوان شما منتقل كند. شكوفه شيباني‌ به نقل از سايت جام جم ٥/٧/١٣٨٧
 

منبع :حمید رضا ترکمندی سایت زیباوب

سؤال‌هاي پرخطر، بپرسند يا نپرسند؟(سئوالات جنسی کودکان و نوجوانان)


كودكان هر لحظه ممكن است از والدين درباره منشأ تولد، چگونگي به دنيا آمدن، جنسيت و... بپرسند. متاسفانه بسياري از والدين در اين هنگام دست و پاي خود را گم مي‌كنند و با تشويش و نگراني به اين مي‌انديشند كه آيا فرزند كوچك آنها دچار انحراف خطرناكي شده است؟ بعضي والدين سعي مي‌كنند اين قبيل پرسش‌ها را مسكوت بگذارند، برخي نيز پاسخ‌هاي انتزاعي و فانتزي به كودك مي‌دهند، اما برخورد درست والدين با اين پرسش‌ها چگونه بايد باشد؟
فرزندان ما در زندگي چند نوع رشد را تجربه مي‌كنند: رشد جسماني، رشد شناختي (تغيير در شيوه تفكر)، رشد اخلاقي (شناخت خير و شر و تشخيص خوبي و بدي)، رشد اجتماعي (جدا شدن فرزند از خانواده و رفتن او به سمت اجتماع)، رشد رواني (اعتماد به نفس، تقويت اراده و ...) و رشد جنسي (تحولات هورمون‌ها و فعاليت غدد جنسي).
شروع كنجكاوي‌هاي جنسي‌

يك روانشناس دراين باره مي‌گويد: فردي كه در دوران كودكي هيچ تجربه‌اي از تحولات جنسي، تمايلات جنسي، ترشحات جنسي و ... را ندارد پس از بلوغ اين حالات را تجربه مي‌كند. كودكي كه به سمت رشد جنسي مي‌رود از نظر رشد شناختي نيز تغيير مي‌كند و اين هر دو منجر به پرسش‌ها و كنجكاوي‌هايي درباره مسائل جنسي خواهد شد.

به عبارت ديگر، كودكي كه رشد شناختي ندارد و هنوز در مرحله نوباوگي و نوزادي است طبيعتا هيچ پرسشي درباره مسائل جنسي ندارد، اما هر چقدر رشد مي‌كند و تحولات را در خودش مي‌بيند كنجكاوي‌هايش نيز به همان ميزان بيشتر مي‌شود؛ البته اوج اين كنجكاوي‌ها در دوره بلوغ اتفاق مي‌افتد.

شايد به همين علت است كه اين سنين را سن بحراني زندگي مي‌شناسيم. تغييرات فيزيكي بدن در اين دوره مي‌تواند براي فرد ابهام ايجاد كند.

دكتر حسين ابراهيمي مقدم مي‌افزايد: خانواده‌هايي كه ارتباط مناسبي بين والد و فرزند وجود ندارد شاهد هستيم اين مسائل (پرسش‌هاي جنسي) در گروه همسال بررسي مي‌شود كه چه بسا به دليل نداشتن اطلاعات درست، موجبات گمراهي را فراهم مي‌كند بنابراين بسيار حياتي است كه والدين با در نظر گرفتن مقطع سني كودك به پرسش‌هاي او پاسخ دهند وگرنه فرزندشان به سمت دوستان و همسالان خود گرايش يافته و در فضايي نامطلوب اطلاعات گمراه كننده‌اي دريافت خواهد كرد.

هر چند بتازگي آموزش‌هاي محدودي در مدارس و دانشگاه‌ها در اين باره ارائه مي‌شود، اما اولا مطالب عنوان شده بسيار ناقص است و از سويي ارائه چنين مطالبي در دوران دانشگاه دير به نظر مي‌رسد.

منبع :http://www.zibaweb.com

نقش والدین مربیان و اولیای امور


  نقش حیاتی افراد کلیدی فوق به قرار زیر است:
• احترام به نوجوان
• ابراز علاقه و محبت به نوجوان، به ترتیبی که نوجوان خود را شایسته دوست داشتن احساس کند
• درکنار او و نه درمقابل او بودن
• دوست بودن با نوجوان به جای ارباب و دشمن او بودن
• ایجاد عزت نفس در نوجوان
• دادن شخصیت به نوجوان به ترتیبی که نوجوان نیاز به نشان دادن خود به طریق رفتارهای پرخطر و ماجراجویانه نداشته باشد . ممکن است که مصرف مواد مخدر از طرف نوجوان به دلیل دستیابی به احساس استقلال از والدین و مخالفت صریح در مقابل معیارهای جامعه و مقابله با اضطراب، گوشه گیری و افسردگی یا پذیرفته شدن از طرف گروه همسال باشد. فرار از خانه می تواند یکی از نشانه های مهم استرس های محیطی برروی نوجوان باشد . عواقب این اقدام بر روی سلامت فرد واضح و روشن است. والدین و اولیاء با حمایت نوجوان می توانند از این امر جلوگیری کنند .
• حمایت از نوجوان با ایجاد فضایی آرام، پر محبت، به دور از مناقشات و قهر و غضب
• مشورت با نوجوان به جای قهر و تحکم ، راهنمایی برای انتخاب صحیح
• درک وضعیت بحرانی بلوغ
• کمک به هدایت نوجوان، برای عبور از مرحله نوجوانی و پذیرفتن مسئولیتهای بزرگسالی،‌ نقطه اتکا بودن برای او، پشتیبان او بودن
• دانش و درک از خصوصیات و شرایط زیستی و فیزیولوژیک بلوغ نوجوان
• شناخت مسائل و مشکلات و نحوه برخورد صحیح با آن
• ایجاد اعتماد در نوجوان به ترتیبی که او والیدین و افراد ذیصلاح را مورد اعتماد ترین و معتبرترین افراد بداند .
• راهنمایی و هدایت نوجوان درانتخاب دوستان مناسب
• رابطه همدلانه و صمیمانه به جای تمسخر او
• دردسترس بودن برای مشاوره و یاری رساندن به او
• ایجاد سرگرمی سازنده درمنزل و خارج از منزل
• تشویق برای فعالیت درگروههای همسال ازقبیل فعالیت های ورزشی ، هنری ، درسی و تحصیلی ، تفریحی،‌ آموزشی
• نظارت بر نیازمندی های بهداشت و سلامتی ازقبیل تغذیه ، ورزش ، رفتارهای سالم
• دادن اطلاعات مورد لزوم درباره تصمیمات مهم زندگی از قبیل ازدواج ، بارداری ، دوستیابی و دانش جنسی و جنسیتی ، جایگاه ها ، حقوق و احترام افراد
• جلوگیری از خشونت و رفتارهای مخرب ، کنترل انگیزه های رفتارهای ناسالم
• کمک به ایجاد اعتماد به نفس و تحت تاثیر دیگران نبودن، به نحوی که نوجوان توان تجزیه و تحلیل شرایط و شهامت گفتن « نه » را داشته باشند
http://www.pezeshk.us/?p=6856

چند توصيه به والدين و مربيان جهت كاستن مشكلات نوجوانان:


     1- والدين كانون خانواده را محلي امن و پناهگاهي مستحكم براي فرزندان نمايند. به يكديگر احترام بگذارند نبايد در حضور فرزندان به مشاجره پردازند و عيوب يكديگر را در حضور آنها بازگو كنند.
      2- والدين نوجوانان و جوانان را از محبت سيراب نمايند تا آنان به هر آشنا و بيگانه‌اي روي نياورند. آنان بايد به فرزندان خود احترام بگذارند و به آنها كمك كنند تا نواقص خود را رفع نمايند. نصايح و تذكرات خود را با استدلال و منطق و در خلوت با آنها در ميان نهند و هرگز در حضور ديگران به خصوص همسالان به پند و اندرز آنان نپردازند. ضمناً سخني را به آنها بگويند كه خود بدان عمل مي‌كنند.
      3- والدين و مربيان نبايد نوجوانان را به خاطر ضعف‌هايي كه دارند تحقير نمايند و آنها را با همسن و سالان خود مقايسه كرده صفات نيكوي ديگران را به رخ آنها بكشند بلكه در حد توان و ظرفيت آنان از آنها توقع و انتظار داشته باشند و با درك دنياي آنها به هر مقدار كه تلاش مي‌نمايند از آنها قدرداني كنند.
      4- والدين و مربيان بايد به نوجوانان مسئوليت‌هاي مختلف زندگي را واگذار نمايند تا آنها اهل تفكر و كار و زندگي بشوند. ضمناً والدين و مربيان بايد به آنان بياموزند كه از مشكلات نبايد گريخت بلكه راههاي مبارزه با مشكلات و راه حل آنها را به فرزندان و دانش آموزان خود آموزش بدهند.
      5- كمك به برنامه ريزي صحيح براي اوقات فراغت و تقسيم بندي اوقات فراغت جهت درس تفريح و سرگرمي ورزش و هنر مطالعه كتابهاي مفيد و مباحثه با اشخاص مطلع و صالح شركت در اجتماعات مذهبي ترتيب دادن گردشهاي علمي نوشتن خاطرات روزانه تماشاي تلويزيون به طوري كه باعث خستگي زياد جسمي و فكري نشود از اعتدال نيز خارج نگردد و فرد در انتخاب اختيار داشته اجباري در كار نباشد.
      6- كساني كه درمورد دين با نوجوانان و جوانان صحبت مي‌نمايند خود بايد الگوي واقعي دين باشند و به آنچه كه مي‌گويند عمل نمايند. ايمان و اعتقاد قوي به مذهب داشته باشند. توانائي پاسخ دادن به سؤالات نوجوانان را داشته باشند و بتوانند خرافات را از نظريات صحيح ديني جدا كرده به نوجوانان و جوانان ارائه دهند. از نظر اخلاقي خود الگوي اخلاقي باشند با اخلاص مهربان انسان دوست و علاقه‌مند به كار خود باشند. سعه صدر و وسعت نظر داشته باشند. برنفس خود غالب باشند و از اعتدال در امور خارج نشوند باحوصله، صبور و باتدبير باشند و از نظر ظاهر نيز آراسته و تميز و مرتب باشند كه نوجوانان قطعاً‌ تحت تاثير چنين الگوئي قرار خواهند گرفت.
     7- در محيط‌هاي آموزشي بايد نيازهاي نوجوانان مورد بررسي قرار گيرد و هوش و استعداد و علاقه و انگيزه‌هاي آنها شناسايي شود و بر اساس اين شناسايي برنامه‌ريزي آموزشي صورت پذيرد و در اتخاذ روشهاي آموزشي و پرورشي مطلوب بايد از روان‌شناسي نوجواني كمك طلبيد.
     8- به هر نوجواني بايد كمك نمود تا قبل از شروع تحصيلات عالي و تخصصي خود اطلاعات لازم را در اطراف شغلي كه در آينده مي‌خواهد انتخاب كند. كسب كند همچنين به او كمك شود تا به يك خودشناسي دقيق نائل گردد، توانائي‌هاي خود را كشف كند و تصوير جامعي از خصوصياتش به دست آورد. تا بتواند با شناخت خود و آگاهي از مشاغل موجود تصور شغلي و حرفه‌اي خود را در برابر واقعيت مورد آزمايش قرار دهد و پس از تفكر و بحث درباره مشاغل و تجزيه و تحليل واقعيات و اطلاعات موجود به انتخاب شغلي پردازد كه هم رضايت شخصي را تامين كند و هم براي جامعه مفيد باشد.
      9- نوجوانان بسياري از آداب معاشرت و روابط اجتماعي صحيح را در معاشرت كردن و برقراري ارتباط با دوستان و آشنايان مي‌آموزند. بنابراين نبايد آنان را از معاشرت كردن با دوستان و همسالان محروم نمود. عدم ارتباط با دوستان و همسالان مي‌تواند باعث ناراحتي نوجوان شود. زيرا از جمله نيازهاي اساسي اين دوره از زندگي مي‌باشد و منع نوجوان از معاشرت به منزله مبارزه با يكي از نيازها و تمايلات وي مي‌باشد. وظيفه شما والدين و مربيان است كه او را در اين امر مهم ياري دهيد. تا بتواند بهترين گروه همسالان را انتخاب نمايد.
   تـا تواني مي گريز از يار بد      يـار بـد بدتر بود از مـار بد
   مار بد تنها تو را بر جان زند       يار بد جان و بر ايمان زند

     10- در خاتمه بايد گفت: بايد نوجوان را عميقاُ درك نمائيد. تحولات جسماني و رواني كه در وي ايجاد شده است. سازش او را با محيط دگرگون مي‌سازد. در اين حال نوجوان براي سازش مجدد با محيط خود نياز به فرصت دارد. بايد امكان را برايش فراهم نمائيد به او فرصت دهيد تا اشتباه كند، انتقاد كند،‌تصميم بگيرد، در انتخاب فلسفه و روش زندگي او را ياري دهيد. به هنگام لزوم با عطوفت و مهرباني اشتباهات او را برايش گوشزد كنيد. سعي كنيد وي را در كارهاي نيك و پسنديده تشويق كنيد. اگر مي‌خواهيد اعمال و رفتارهاي نادرست وي را گوشزد كنيد اين عمل را با استدلال منطقي و توام با احترام و مهرباني انجام دهيد.

منبع:http://www.shaaer.com

خصوصيات عاطفي و رواني دوره نوجواني و بلوغ:

خصوصيات عاطفي و رواني دوره نوجواني و بلوغ:
      1- عدم تعادل و بي‌ثباتي عاطفي يكي از بارزترين ويژگيهاي اين دوره مي‌باشد. اكثر اوقات به هنگام بروز خشم نمي‌توانند رفتار و گفتار خود را كنترل نمايند. خيلي زود متاثر مي‌شوند به خصوص زماني كه احساس مي‌كنند كسي به حرفشان گوش نمي‌دهد و به همين خاطر دست به اعمال ناخوشايندي مي‌زنند و سپس پشيمان شده خود را سرزنش مي‌كنند. حساسيت‌ها و هيجانات ناشي از زودرنجي كه از خصوصيات دائمي اين دوران مي‌باشد. اغلب به علت تغييرات و تحولات غدد داخلي و ميزان ترشحات هورمونها و نوع تربيت و آموزش دوران گذشته است كه در مجموع وضع زندگي عاطفي آنها را تغيير مي‌دهد و گاهي با كوچكترين برخوردي عصباني مي‌شوند و به هنگام عصبانيت و خشم ممكن است به گريه متوسل شوند و يا غمگين و افسرده به تنهايي پناه ببرند.
     2- مورد توجه همسالان واقع شدن و به خصوص تاييد آنها را كسب نمودن و افزودن دوستان همجنس باعث مي‌شود كه اهميت بزرگسالان در نزد آنها كمتر از همكلاسان و همسالان باشد. بنابراين كسب استقلال عاطفي از والدين نيز در اين دوره از اهميت خاصي برخوردار است.
     3- تحمل شنيدن انتقاد و سرزنش را ندارند،‌ ولي برعكس خودشان از ديگران انتقاد مي‌كنند كه گاهي اوقات منجر به اختلاف نظر با والدين مي‌شود و باعث عدم ارتباط صميمانه با آنها مي گردد.
      4- احساسات فداكارانه و مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم و ستمديده در اين دوره ظاهر مي‌شود.
      5- مي‌خواهند به ديگران بقبولانند كه افراد مهمي هستند، اثبات اين امر كه آنها چندان هم مهم نيستند آنها را مي‌رنجاند.
     6- در برابر ناكاميها حالات ياس و نااميدي به آنها دست مي‌دهد. بسيار غمگين و افسرده مي‌شوند و احساس مي‌كنند ديگر همه ‌چيز تمام شده است و به گريه‌هاي شديد متوسل مي‌شوند.
     7- به وضع ظاهر و لباس و آرايش خود توجه دارند و گاهي مدتها وقت خود را جلوي آئينه به اين امر اختصاص مي‌دهند.
      8- حالات رويايي و عاشق پيشگي دارند.

      9- نگران آينده هستند، آينده تحصيلي، شغلي، اقتصادي، اخلاقي و جنسي كه اين نگرانيها خود موجب پيدايش اضطراب وپريشان خاطري در آنها مي‌گردد.

منبع:http://www.shaaer.com