✔تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است: می‌گذرد...

 

✔تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است: می‌گذرد...

 یادمان باشد که زمان ما محدود است،

پس زمانمان را با زندگی کردن در زندگی دیگران هدر ندهیم

استیو جاب

 

 یه لبخند بهترین راه برای بیرون کشیدن خود از یه موقعیت سخته ،

حتی اگر غیر واقعی باشه !

  اندیشه هایتان را عوض کنید تا سرنوشتتان عوض شود. ژوزف مورفی

  ♦ﺍﺯ عارفى ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ ؟

 

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ ! ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ !

ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ.

 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ،

خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم .

 

 

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ

ﺍﺯ عارفى ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ ؟

 

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ ! ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ !

ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ.

 

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ،

خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم .

 

 

 

 

چه شد كه دزد متحول شد؟

چه شد كه دزد متحول شد؟

 

♦وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ [حشر ۹]

 ✔ و آنها را بر خود مقدّم مى‏دارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند

 يكي خصوصياتي كه اسلام به آن بسيار اهميت ميدهد ؛ داشتن روحيه ايثار و گذشت است

 

حضرت على عليه السلام مي فرمايند: كسى كه ايثار كند، در مروّت به اوج رسيده است.

[ ميزان الحكمة، ج‏۱ ، ص: ۲۰]

 چه زيباست كه انسان ديگران را بر خود مقدم بدارد

 

داستانك:

 ✔آقا سید مهدی قوام (ره) مرد بسیار بزرگوار و با سعه صدری بود؛ ایشان در عفو و گذشت کسانی که در حقشان بدی کرده بودند، منحصر به فرد بودند.

 

شبی دزدی وارد منزل ایشان می شود؛ بعد از بررسی منزل سراغ فرش می رود، همین که فرش را جمع می کند و در حال بردن است، آقا سید مهدی بیدار می گردد، دزد بسیار دست پاچه می شود و نمی داند که قرار است چه بلایی سرش آید!؟ اما مرحوم سید با کمال خونسردی به او می گوید: این فرش را برای چه می خواهی؟ می خواهی این فرش را چه کنی ؟  دزد می گوید : نیازمندم، می خواهم آن را بفروشم.

 

آقا سیدمهدی می گوید: اگر خودت بفروشی، آن را از تو ارزان می خرند؛ من آن را به تو مباح کردم، حلالت باشد! برو آخر بازار عباس آباد، بگو: من را سیدمهدی فرستاده! آن را بفروش و برو با آن کاسبی کن!

 

آن شخص که بزرگواری آن عالم خوش طینت را دید منقلب شد و رفت از فروش همان فرش کاسبی راه انداخت و اهل عبادت و تقوی شد.

 

[با اقتباس و ویراست از کتاب  نکته ها از گفته ها؛ استاد فاطمي نيا]

  

 

 

 

 

شدت مهر خداوند

شدت مهر خداوند

 ♦حضرت موسی و هارون وقتی می خواهند بروند و با فرعون صحبت کنند، خداوند می فرماید:

✔با نرمی و ملایمت با فرعون صحبت کنید،شاید برگردد و متذکر شود،یا بترسد.

سوره طه آیه 44

زمانی آب رود نیل کم شد.آمدند وبه فرعون گفتند :

مگر تو خدای ما نیستی؟

گفت: بله

گفتند :

پس آب نیل را زیاد کن.

 آب زراعتمان کم شده است.

گفت:بسیار خوب،فردا زیادش می کنم.

 ✔خودش می دانست هیچ کاره است،دستش خالی است.

شب هنگام لباس فرعونی را بیرون آورد. خودش را روی خاک ها انداخت و گفت:

خدایا آبروی مرا نبر!

خدایی ما به خطر افتاده است.

آن قدر آه وناله کرد تا خدا دعایش را مستجاب کرد و آب رود نیل زیاد شد.

علل شرایع ص58

فرعون در باطن به خدا ایمان داشت.ولی اظهار نمی کرد.

و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند،در حالی که در دل به آن یقین داشتند.

سوره نمل آیه 14

سیره پیامبر1 محبت ورحمت ص 97و98

   

 

 

 

 

♦تخفیف عذاب برای ابولهب

 

♦تخفیف عذاب برای ابولهب

 

✔محدث قمی :

 

ابولهب عموی پیامبر بود.عموی بدی هم بود.حتی یک سوره در مذمتش نازل شد،"تبت یدا ابی لهب وتب"بریده باد هر دو دست ابولهب

چقدر پیامبر خدا را اذیت کرد!

اما در باره همین ابولهب آمده است:

عباس عموی پیامبر،برادرش ابولهب را پس از مرگش در خواب دید.

✔به او گفت چه خبر؟

پاسخ داد :من در عذابم.

 

چون با برادر زاده ام،پیغمبر خدا به مخالفت و ستیز

بر آمدم،ولی هفته ای یک بار شب های دوشنبه در عذاب من تخفیف داده می شود.

 

و این به خاطر این است که از تولد پیامبر شادمان شدم.

 

♦گفته بود عبدالله برادر کوچکم بچه نداشت وما غصه او را می خوردیم.

 

یک روز ثویبه، کنیز ابولهب، آمد وبشارت داد که برادرم فرزندی پیدا کرده است. من به خاطر تولد محمد از خوشحالی کنیزم را آزاد کردم.

به خاطر همین شادی خداوند درعذاب من تخفیف داده است.

کحل البصر فی حالات سید البشر

سفینه البحار،ج1ص523

 

سیره پیامبر1 محبت ورحمت364و365

 

دوستداران وپیروان پیامبر مهربانی خوش به سعادت شما

 

 

 

 

ﺧﻮﺏ اﺳﺖ ﮐﻪ  ﺁﺩﻡ ﺟﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪگی ﻛﻨﺪ ﻛﻪ

 

✔ﺧﻮﺏ اﺳﺖ ﮐﻪ

ﺁﺩﻡ ﺟﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪگی ﻛﻨﺪ ﻛﻪ

ﺁﻣﺪﻧﺶ ﭼﻴﺰﯼ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻛﻨﺪ...

ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﭼﻴﺰی ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻢ

ﺣﻀﻮﺭ ﺁﺩمی

ﺑﺎﻳﺪ ﻭﺯنی ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ

ﺁﻣﺪﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺶ

ﺑﺎﻳﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍی ﺍﺯ چشم ﺟﺎﺭی ﻛﻨﺪ،

ﺍﺷﻚ ﺷﻮقی اﺯ ﺁﻣﺪﻧﺶ

ﻭ ﮔﻮﻧﻪﺍﯼ ﺧﻴﺲ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺶ

ﺁﺩمی ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺟﻮﺭی ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺮﻭﺩ

ﻛﻪ ﺁﺏ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻜﺎﻥ ﻧﺨﻮﺭﺩ

ﻭ ﺩلی ﻧﻠﺮﺯﺩ

ﮔﻮیی ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ آﻣﺪنی ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ

ﻭ ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺭفتنی

ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺟﺎی ﭘﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ

ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ

ﺁﺩﻡ ﺑﻤﺎﻧﺪ

ﻭ ﺁﺩﻡ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﻭﺩ.

  ♦سلامتی شما وخانواده محترمتان صلوات

 

روز بخیر..

 

بهشت محبت

بهشت محبت

 

حاج دولابی می فرمود:

یه وقتی به دیدن آقا سید محمد حسین تهرانی رفتم.

 

ایشان می فرمود:

 

من چندسالی از محضر علامه طباطبایی استفاده می کردم.

خانم ایشان فوت کرد.

من نامه تسلیتی برایش نوشتم.

در پاسخ علامه از همسرشان خیلی تعریف کرده بود.

نوشته بود:

به قدری بین ما صلح وصفا ومحبت بود که ایشان مثلا اگر حس می کرد که من یک ساعت مطالعه کرده ام و نیازی به چای دارم، بدون این که بگویم، برایم چای یا تنقلات می آورد.

✔یا اگر احساس می کرد که الآن میهمان دارم،وسایل خانه را مرتب می کرد.

یعنی همیشه فکرش این بود که من الان چه لازم دارم.

 

مثل عاشقی که می خواهد. به معشوق خودش خدمت کند،کمر می بست.

✔البته متقابلا من هم همین طور سعی می کردم که اگر مهمان دارد،من جایی نروم.

 اگر می خواست بیرون برود،

من در خانه باشم وبچه داری کنم.

 ♦ان شاءالله خانواده ای سرشار از محبت ومهربانی داشته باشید♦

 

 

 

 

آخرین وصیت امام حسین علیه السلام چه بود؟

آخرین وصیت امام حسین علیه السلام چه بود؟

«يا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ»[الكافي،ج ۲ ، ص ۳۳۱]

 اي فرزندم، بپرهيز از ظلم به كسي كه در برابر تو ، هيچ ياري كننده‌اي به جز خداوند ندارد.

 

 

خواهر زاده من..عسل

 

داستانك:

داستانك:

 

✔حضرت آیت الله فاطمی نیا نقل می کنند:

 

در حمام های خزانه قدیم که تا کف حمام، پله می خورد و ارتفاع پلّه ها زیاد بود و از طرفی مسیر تاریک بود، روزی حضرت آیت الله شاه آبادی مشغول پایین رفتن به سمت حمام بودند و سرهنگی طاغوتی نیز می خواست برود بالا.چون آیت الله شاه آبادی پیر مرد بودند و با احتیاط پایین می آمدند راه بند آمده بود و سرهنگ باید منتظر می ماند ایشان پایین بیایند و او برود بالا.

 

سرهنگ پس از کمی معطلی عصبانی شد و با بی ادبی، ناسزایی به ایشان داد و نیز گفت:مردک، مگر نمی بینی ما منتظریم؟

 

مردم ناراحت شدند و به سرهنگ گفتند:ایشان آیت الله شاه آبادی است، چرا اینگونه ایشان را خطاب کردی؟

 

او گفت:هر که می خواهد باشد و بعد با بی اعتنایی بالا رفت.حضرت آیت الله شاه آبادی نیز هیچ نفرمودند و سر را به زیر انداختند و پایین آمدند.وقتی پای آن سرهنگ به بالا رسید خبر آوردند که آن سرهنگ مُرد!

 

حضرت آیت الله شاه آبادی شروع کردند به گریه کردن.از ایشان پرسیدند چرا گریه می کنید؟

♦فرمودند:

 

” ای کاش جوابش را می دادم، اگر یک کلمه جوابش رامی دادم نمی مُرد! “

[نكته ها از گفته ها ؛ دفتر اول؛ صفحه ۶۶]

 ان شاءالله جزء ظالمین نباشیم

 برای تو♡♡

پاداش خوش اخلاقی

پاداش خوش اخلاقی

 امام صادق علیه السلام:

✔به راستی که حسن خلق صاحبش را به درجه ی انسان روزه دار وشب زنده دار می رساند.

الکافی ج2ص103

پیامبر مهربانی(ص):

بی گمان بنده با حسن خلقش به درجات بلند ومنازل شریف آخرت نایل می شود،هر چند در عبادت ضعیف باشد.

محجه البیضاء ج5ص93

  سعی کنیم خوش اخلاق تر باشیم.

 

 

رفاقت ویک رنگی

رفاقت ویک رنگی

 

ان شاءالله با خانواده،رفیق ودوست باشیم.

 

 

✔آیت الله بهاء الدینی بسیار سفارش می کردند که پدر و مادر ها با بچه هایشان دوست باشند.

بیش از هر چیز برای یک زن وشوهر رفاقت مهم وکار ساز است.

از اهل دلی پرسیدند :

اسم اعظم خدا چیست؟

گفت:" یا رفیق".

✔اگر با خدا رفیق شدی، همه مشکلات شما حل خواهد شد.

اگر با خانواده وخلق خدا رفیق شدی،مشکلی در زندگی باقی نخواهد ماند.

رفاقت یعنی یگانه شدن

 

سیره پیامبر2 ،زیبایی اخلاق،ص109

چرا قرض گرفتی؟

چرا قرض گرفتی؟

  داستانك:

 مرحوم حضرت آيت الله كوهستاني؛ گاه از لحاظ مالی به شدت در مضیقه قرار

می گرفت و در عین حال از تصرف در وجوهات پرهیز

می کرد، خود در این باره نقل کرده است:

  ✔در دورانی که در حوزه علمیه مشهد درس می خواندم، خرجی مرا مادرم از شمال

می فرستاد.

 ♦مدتی گذشت ولی دیدم از مازندران چیزی نرسید ایام سختی را پشت سر

می گذاشتم، ناچار شدم از استادم مبلغی قرض بگیرم که هرگاه از مازندران پول برایم رسید قرض وی را پرداخت نمایم.

 ✔در همان شب نزدیک طلوع فجر خواب دیدم که شخص بزرگواری به من خطاب

می کند: شیخ محمد چرا از استادت  قرض کردی؟

  ✔گفتم: پس از چه کسی باید قرض می کردم! گفت: از کسی که الآن اسم او را بر سر مأذنه حرم می برند.

 بیدار گشتم در همان لحظه شنیدم مؤذن حرم مطهر در مناجات خود چنین می گوید:

« اللهم صلی علی علی بن موسی الرضا علیه السلام.»

  تا این جمله را شنیدم با شتاب وضو ساخته و به حرم مشرف شدم و از آن حضرت معذرت خواستم .

 [ داستانهاي جالب؛ سيد حسن صحفي؛ صفحه ۲۵۹]

 

 

 

شهید علی پورحیدری

شهید علی پورحیدری

 
✔«مردم از گناه دوری کنید چرا که هیچ نفعی از ارتکاب آن برای شما بوجود نمی‌آید. همیشه راستگو باشید که رهایی در راستگویی است و از دروغ بپرهیزید که مرگ در دروغگویی است.

✔کار خیر کنید.

✔کمتر حرف بزنید

✔بیشتر عمل کنید.

✔هر شب قبل از خواب مقداری از اعمالتان را که در روز انجام دادید مرور کنید و

 ✔ سعی کنید فردایتان از دیروزتان بهتر باشد.»
 

بهترین مردان از دید حضرت فاطمه(س):

 بهترین مردان از دید حضرت فاطمه(س):

 

 

 ✔بهترین شما کسانی هستند که شانهایشان نرم تر است وبیش ازهمه زنانشان راتکریم

و احترام می‌کنند.

دلائل الامامه ص 7

 شانه ها یشان نرم است، این کنایه ازاین است که: ✔برخوردی ملایم دارند .

 ✔تند وخشن نیستند

 ✔ غروروتکبر ندارند

 ✔ قیافه نمی گیرند

 ✔تاقچه بالا نمی گذارند.

 سیره پیامبر2، محبت به زنان وکودکان ص126

خوبی در برابر بدی

خوبی در برابر بدی

 خیلی عجیب است!

این مصداق جمله ای است که روی قبضه شمشیر پیامبر خدا نوشته شده بود.

 

 

 

 

✔خداوند پیامبر را به چهار خصلت فرمان داد:

 

1-با کسی که از تو بریده است،پیوند و ارتباط برقرار کن

2-کسی را که به تو ستم کرده است،ببخش.

3-وبه کسی که تو را محروم کرده است،عطا کن.

4-وبه کسی که با تو بدی کرده است،نیکی کن.

بحار الانوار،ج68ص423

سیره پیامبر2 ص135

تحمل آزار همسر

تحمل آزار همسر

 

✔آقای دولابی :

همسر اول مرحوم انصاری، ایشان را خیلی اذیت

می کرد. گاهی هم کتک

می زد.ولی آقای انصاری تحمل می کرد.

یه مقدار حالت روانی داشت.

✔خلاصه خیلی با نرمی و ملاطفت با او برخورد

می کرد.

به قول حاج آقا کتک خور انسان خوب می شود.قوی و پوست کلفت می شود.

 

✔پیامبر مهربانی (ص):

 

اگر کسی بر اذیت همسرش صبر کند، در هر باری که بر اذیت همسرش صبر

می کند،خداوند ثواب صبر حضرت ایوب را در نامه عملش ثبت می کند.

اعلام الدین ،419 ؛بحارالانوار،7ص216

✔ مرحوم آقای رضوی :

وقتی خانم آقا انصاری فوت کرد،مرتب ایشان دعا می کردو به یاد همسرش بود که خدایا،آن طرف گرفتار نباشد.

سیره پیامبر2 محبت به زنان وکودکان ص134

✔ما در برابر بد اخلاقی ها چگونه ایم؟

✔آیا اهل صبر هستیم؟

 

 

ان شاءالله بتوانیم اهل گذشت باشیم.

ما مدیون وبدهکاریم

ما مدیون وبدهکاریم

 

✔حاج آقا دولابی :

من به اهل آسمان و زمین مدیون و بدهکارم. 

✔تمام موجودات عالم که در نظام خلقت و آفرینش موثرند، برگ درختی که به فضا اکسیژن می دهد،

 

✔حشره ای که در حفظ محیط زیست سهم دارد وهمه موجودات عالم که درزندگی من نقش دارند،به همه مدیونم.

 

✔به ((ابر و باد و مه و خورشید وفلک)) مدیونم.

✔اگر خدا بخواهد به ما گیر بدهد و به عدلش رفتار کند،

همه گرفتاریم.

✔به پدر، مادر، اولاد ،همسر  ،فامیل،رفیق،استاد،شاگرد،

همسایه و...مدیون هستیم.

سیره پیامبر3 ،زیبایی اخلاق، ص192

    ✔خدایا ما را مورد لطف وکرمت قرار بده

 

تقدیم به آبجی عزیزم..تولدت مبارک ویدا جون..

 

حکايتي آموزنده و ارزشمند :

حکايتي آموزنده و ارزشمند :

‏مرحوم قطب الدّين راوندى روايت کرده است روزى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال کردند:

✔ روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى ؟

حضرت در جواب فرمودند: عمر خويش را بر چهار پايه و رکن اساسى سپرى مى نمايم :

1- مى دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است ، به من خواهد رسيد و نصيب ديگرى نمى گردد.

2-مى دانم داراى وظائف و مسئوليت هائى هستم ، که غير از خودم کسى توان انجام آن ها را ندارد.

3- مى دانم مرا مرگ در مى يابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم .

4-و مى دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حرکات خود باشم .

السلام عليک يا امام جعفرصادق عليه السلام

التماس دعا