شعری از دوست خوبم جناب آقای جلیل منور

زندگی در گذر است...

بذرِ شادی بنشانید به دل ...

هِی محبت بکنید ...

دلخوشی پخش کنید ...

بگذارید زمین ، به مداری با شوق ،

دورِ خورشیدِ جهانتاب بگردد با عشق ،

و به ما و به شما ، ...

به گل و سبزه ی دشت،...

و به هر صخره ی کوه،...

گرمی و نور و طراوت بدهد ...

ما همه ، ساکن این دایره ایم ...

ما همه ساکن این دایره ایم...

#جلیل_مُنور

اشعار زیبای جناب آقای جلیل منور

ما مُشتِ گره کرده و محکم داریم

سرمایه یِ عزت از مُحرّم داریم

شالوده یِ اینها همه عشقیست عظیم

عشقی که به میهن و به پرچم داریم

#جلیل_مُنور

درود بر آقای جلیل منور

قهری به چشم اوست ، مرا سرد می کند...
گلهای خنده بر لبِ من ، زرد می‌کند...

عاشق؛ منم که وجودم ، همه غم است ...
یعنی ؛ کسی که خاطرِ او درد می کند!...

#جلیل_مُنور

درود بر آقای جلیل منور

از هر چه به جز حضورِ تو دلگیرم ...
در دامِ مصیبت و بلا ، زنجیرم ...

محصولِ هجومِ بی تو بودن این است:...
زانویِ غمی که در بغل می گیرم! ...

#جلیل_مُنور