تهيه و تنظيم: كارشناسي انجمن اولياء و مربيان 

 آموزش و پرورش شهر تهران

شبهه یعنی هر اشکال، پرسش یا ابهامی که در برداشت‏ها، تحلیل‏ها، تصمیمات و رفتارهای مرتبط با سعادت فرد یا جامعه منشأ خطا و اشتباه در شناخت حق از باطل گردد. به عبارت دیگر شبهه خود را شبیه به حق می‏نمایاند و راه شناخت حق از باطل را مشکل و افراد را دچار شک و تردید می‏کند. امیرمؤمنان(ع) فرمود: «اِنَّما سُمیت الشُّبهةُ شُبهَةً لاَِنَّها تُشبهُ الحَقّ»؛ شبهه، شبهه نامیده شده، چون شبیه به حق است.

شبهه دارای مختصات و ويژگی های خاصی می باشد. در واقع هر شبهه ای سوال است ولی هر سوالی شبهه نيست.

در حقيقت شبهه سوالی نیست که برای رسيدن به فهم و استدلال و يافتن حقيقت
مطرح شده باشد . در باب مهدويت شبهات برخی به شکل و ظاهر باز می گردند برخی به محتوی و بعضی به شرايط محيطی

تفاوت شبهه با سئوال

سئوال یعنى درخواست، خواستن، خواهندگى؛ پرسش یعنى: پرسیدن، استفهام، استفسار، عرض وطلب.

ج. ویژگى‏هاى شبهه

فرق شبهه و پرسش، ویژگى‏هاى ذیل است که بر تن شبهه پوشیده شده است:

1. شبهه تشخیص فرد یا جامعه را در شناخت حق از باطل دچار مشکل مى‏کند.
2. شبهه موجب تردید و تزلزل در اندیشه یا عمل فرد و جامعه مى‏شود.
3. شبهه موجب غفلت از حق و سرپوش نهادن بر واقعیّات و انحراف افکار عمومى از حق‏مى‏گردد.

4. شبهه بستر مناسبى براى ناهنجارى‏هاى اجتماعى و ایجاد هرج و مرج و ناامنى در جامعه مى‏شود.

بنابراین طرح پرسش، ارائه نظریّه علمى، دینى وفلسفى، مغالطه وسفسطه، نقد و ایراد و... درصورتى که فاقد خصوصیّات فوق باشد، از گردونه شبهه خارج مى‏شود.

با توجّه به مطالب گفته شده، شبهه نه تنها علامت رشد و تحوّل مثبت اجتماعى و فکرى نیست،بلکه با انگیزه پنهان کردن حق، اندیشه‏ها و عقاید را به فساد مى‏کشاند. بر خلاف پرسش که در پى‏کشف مجهول و رفع جهل است و بار مثبت دارد. هرچند ممکن است شبهه در قالب سؤال مطرح شود.

شبهه سازان

چه کسانى شبهه مى‏سازند؟

بدیهى است کسانى در این عرصه گام مى‏گذارند که در تقابل با اسلام ناب و انقلاب اسلامى،دنیاى خویش را در خطر دیده و عدم کارایى دیگر شیوه‏ها را تجربه کرده‏اند، این گمراهان براى حفظمنافع مادّى و گمراه کردن انسان‏ها، بهترین گزینه را «شبهه افکنى» مى‏بینند.

شبهه افکنان دو گروهند: گروهى که خود گمراهند و اسیر شبهات علمى شده آن را گسترش‏مى‏دهند. و گروهى که حق و باطل را شناخه ولى براى منافع شخصى و دنیوى مثلاً شهرت‏طلبى یادست‏یابى به منافع شخصى اقدام به شبهه سازى مى‏کنند.
تمسّک به «شبهه سازى» اختصاص به دشمنان امروز ندارد، بلکه این حربه، قدمت تاریخى دارد وشیطان به عنوان نخستین دشمن خدا و خلق خدا در روى زمین، اولین کسى است که براى گمراه کردن‏مردم از حربه شبهه افکنى بهترین بهره را برده است. به عنوان مثال: بحث نژاد پرستى که دامنگیربشریت شده و جهان را در کام خود فرو برده، از جانب شیطان در قالب برترى «آتش» بر «خاک»مطرح شد. مشرکان عصرجاهلیّت نیز از این حربه بهره مى‏گرفتند. آنان‏که با ظهور اسلام و بعثت پیامبراکرم(ص) خود را با چالش جدّى روبه‏رو دیده و منافع خویش را بر باد رفته‏مى‏یافتند. براى مبارزه با پیامبر اکرم(ص) به القاى شبهه روى آوردند. قصد ما بحث‏تاریخى یا قرآنى نیست، بلکه تنها نشان دادن سر نخ استفاده از این شیوه در طول تاریخ و گره خوردن«عصر تمدن» با «عصر حجر» و پیوند قلبى و اندیشه‏اى دشمنان اسلام در این دو عصر مى‏باشد.

مشرکان عصر جاهلیّت، پیامبر(ص) و قرآن کریم را هدف گرفته بودند ومشرکان امروزى ارزش‏هاى الهى و انقلاب اسلامى را هدف گرفته‏اند. سلمان رشدى یکى از مصادیق‏آن است.

به یک نمونه از «شبهه افکنى» مشرکان عصر جاهلیت اشاره مى‏کنیم:

آنان مى‏گفتند: محمد مجنون است و با فردى از جن در ارتباط است و او این آیات را به وى‏آموزش مى‏دهد. یعنى این که قرآن وحى الهى نیست؛ بلکه القائات شیطانى است!
قرآن در پاسخ اینان مى‏گوید:

تنزیل من رب العالمین و ما تنزلت به الشیاطین؛

قرآن از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است و شیاطین آن را نازل نکرده‏اند.

دشمنان از همین شیوه، در عصر امیرمؤمنان(ع) و امامان‏معصوم(ع )استفاده کردند و با این راهبرد توانستند به اهداف دنیایى خود دست‏بیابند و دردل مردمان نسبت به آن بزرگواران شک و تردید و شبهه ایجاد کنند. به گونه‏اى که به راحتى‏توانستند آن بزرگواران را منزوى و یا از میان بردارند.

بنابراین یکى از شیوه‏هاى راهبردى دنیاپرستان در طول تاریخ، «شبهه سازى» و «شبهه افکنى» بوده‏است. به برخى از شبهه سازان اشاره مى‏کنیم:

3 - 1. سردمداران کفر و حکومت‏هاى ستم‏گر

رهبران حکومت‏هاى ستمگر و استعمارگر، استاد شبهه افکنى هستند. آنان براى بقاى سلطه جویى‏و غارت و چپاول ملل ضعیف، بهترین گزینه استعمار فرهنگى را «شبهه افکنى» مى‏دانند. هرگاه ازطریق شبهه توانستند بر فرهنگ جامعه چیره شوند، توانسته‏اند به اقتصاد او، سیاست او و... دست بیندازند و به غارتگرى و چپاول بپردازند.

در تاریخ اسلام، معاویه به عنوان تردستى ماهر که براى بقاى سلطنت خود و تضعیف جبهه حق ازشبهه افکنى بهره مى‏گرفت، یاد شده است. او با همدستى عمروعاص در جبهه‏امیرمؤمنان(ع )شبهه ایجاد کرد و بدین طریق مردم را دچار شک و تردید ساخت واز آن بهره سیاسى برد. مثلاً:

وقتى عمّار یاسر در جنگ صفین پا به میدان مبارزه نهاد، مردمى که حدیث‏پیامبر(ص) را در مورد عمّار شنیده بودند، در جنگ با على(ع)دچار شک و تردید شدند. پیامبر(ص )به عمّار یاسر فرموده بود:

«یا عمار تقتلک الفئة الباغیة»؛ عمار! تو را گروه باغى و ستم‏گر مى‏کشند.

معاویه که نتوانست روایت پیامبر(ص) را انکار کند، و از سویى جبهه او دچارشک و تردید و فروپاشى شده بود، براى رد گم کردن، به حیله‏اى کارساز (ایجادشبهه) دست زد و گفت:

پیامبر(ص) درست فرموده است، ولى آن کسى که‏عمّار را به جنگ آورده همان قاتل اوست. یعنى على(ع) که عمّار را به جنگ‏آورده، او قاتل است نه جبهه مقابل که عمّار را به شهادت رسانده است.

و امروز استاد «شبهه افکنى» در جبهه شبیخون فرهنگى، شیطان بزرگ آمریکا است که با تمام‏ابزار و توان به میدان آمده است.

3 - 2. روشنفکران سکولار

روشنفکرانى که جویده‏هاى غربى‏ها را نشخوار مى‏کنند و طوق مزدورى دشمنان اسلام را برگردن نهاده‏اند، از کسانى هستند که شبهات را در جامعه ترویج مى‏دهند.
و اذا قیل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون؛

هرگاه به آنان گفته مى‏شود در زمین فساد نکنید، مى‏گویند همانا ما اصلاح طلب هستیم
یک نمونه نوشتند: جریان کسروى و حکیم زاده قمى، اصلاح طلب بودند و امامخمینى (ره) و شهید نواب صفوى، خشونت‏گرا و درمقابل جریان اصلاح‏طلب قرار مى‏گیرند!

3 - 3 - نادانان و بى بصیرت‏ها

گاه شبهات از طریق افراد نادان و بى‏بصیرت -شاید هم بدون غرض- به جامعه سرایت مى‏کند. این‏جدال کنندگان تهى از دانش، به پیروى ناآگاهانه از شیطان به القاى شبهات مى‏پردازند.

قرآن کریم مى‏فرماید:

و من الناس من یجادل فى اللَّه بغیر علم و یتبع کل شیطان مرید
و برخى از مردم درباره خدا بدون هیچ علمى مجادله مى‏کنند و از هر شیطان سرکشى پیروى‏مى‏نمایند.

و در آیه دیگر مى‏فرماید:

و من الناس من یجادل فى اللَّه بغیر علم و لا هدى و لا کتاب منیر
و ازمیان مردم، کسى است که درباره خدا بدون هیچ دانش و بى‏هیچ رهنمود وکتاب روشنى‏به‏مجادله مى‏پردازد.

3 - 4. بیماردلان و منافقان

منافقان و دو چهره‏ها و بیماردلان که طریق تاریکى در پیش گرفتند، پیوسته در حال «فتنه انگیزى»مى‏باشند و کارآمدترین شیوه فتنه و آشوب در جامعه را ایجاد و نشر شبهه‏هاى فکرى، دینى، سیاسى واجتماعى مى‏دانند. زیرا مردم کمتر مى‏توانند شبهه را از حقیقت تشخیص دهند. و اگر کسى هم پیداشود و شبهه را از غیر آن جدا کند، تا به مردم آگاهى دهد، شبهه تأثیر منفى خود را گذاشته و جامعه را آلوده ساخته است.

قرآن کریم در مورد گزینشى عمل کردن این گروه جهت پیشبرد اهدافشان مى‏فرماید:
فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله
اما کسانى که در دل‏هایشان انحراف است، براى فتنه جویى و طلب تأویل آن (به ‏دلخواه خود) از متشابه آن پیروى مى‏کنند.

در آیه دیگر با اشاره به گفتار و عمل شبهه‏آمیز منافقان مى‏فرماید:

لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لک الامور حتى جاء الحق و ظهر امراللَّه و هم کارهون
در حقیقت پیش از این (نیز) در صدد فتنه‏جویى برآمدند و کارها رابر تو وارونه ساختند؛ تا حق آمد و امر خدا آشکار شد، در حالى که آنان ناخشنود بودند.

راهکارهاى مقابله با شبهات

مقابله با شبهه‏ها بسیار حسّاس و دقیق و از ظرافت خاصّى برخوردار است. به دو صورت مى‏توان به‏مقابله با شبهات پرداخت: «مستقیم» و «غیر مستقیم». البته گاهى مقابله مستقیم ممکن است نتایج خوبى‏در پى نداشته باشد و مؤثّر واقع نشود. قبل از توضیح راهکارهاى مقابله با شبهات، توجّه به مقدّمات‏ذیل ضرورى است:

1. استفاده صحیح از همه ابزارها، شیوه‏ها و قالب‏هاى مشروع به تناسب مقام؛

2. شناخت زمینه‏ها، علل و عوامل شبهه افکنى توسّط شبهه سازان؛

3. شناخت شرایط فردى و اجتماعى و ظرفیّت مخاطبان و از میان بردن زمینه‏هاى پذیرش شبهه؛

4. سازمان‏بخشى راهکارهاى مقابله باشبهات، طرّاحى راهکارها و برنامه‏ها؛ که مى‏تواند «بلندمدّت»، «میان مدّت» و «کوتاه مدّت» باشد و به شیوه‏هاى «هجومى»، «بى‏اعتنایى»، «افشاگرى»، «اطّلاع‏رسانى خوب» و... انجام گیرد.

در این جا به برخى راهکارهاى مقابله با شبهات اشاره مى‏کنیم:

9 - 1. شناخت مراکز شبهه افکن و افشاى آن‏ها

شناسایى طرّاحان شبهه و افشاى اهداف و انگیزه آنان، بهترین راهکار است. در این راهکار دوهدف نهفته است: طراحان شبهه رسوا شده، به مردم معرّفى مى‏شوند و دیگر آن که مردم با پى بردن به‏اهداف شوم آنان به دام شبهات گرفتار نمى‏شوند. در این مورد به سیره‏امیرمؤمنان(ع) تمسّک مى‏جوییم:

امیرمؤمنان(ع) با شناسایى مراکز شبهه افکنى چون معاویه و حزب خوارج‏نهروان، آنان را به مردم معرّفى کرد و نقاب از چهره فریب‏کار آنان برگرفت.
به معاویه نوشت:

فاحذر الشبهه، واشتمالها على لبستها، فان الفتنة طالما اغدفت جلابیبها، و اغشت الابصار ظلمتها

ازشبهه وحق‏پوشى بپرهیز، فتنه‏ها دیرزمانى است‏که پرده‏هاى سیاه خود راگسترانده‏ودیده‏هایى را کور کرده‏است.

همچنین به او نوشت:

اى معاویه! گروه بسیارى از مردم را به هلاکت کشاندى و با گمراهى خود فریبشان دادى و در موج‏سرکش دریاى جهالت خود غرقشان کردى؛ که تاریکى‏ها آنان را فرا گرفت و در امواج انواع شبهات‏غوطه‏ور گردیدند؛ که از راه حق به بیراهه افتادند و به دوران جاهلیّت گذشتگانشان روى‏آوردند وبه‏ویژگى‏هاى جاهلى خاندانشان نازیدند. جز اندکى از آگاهان‏که‏مسیر خود را تغییر دادند و پس از آن‏که تو را شناختند، از تو جدا شدند و از یارى کردن تو به سوى خدا گریختند. زیرا تو آنان را به کاردشوارى واداشتى و از راه راست منحرفشان ساختى.

خوارج نهروان، کسانى بودند که با گفتار و عملشان ایجاد شبهه مى‏کردند و مردم را در باورهاشان‏دچار شکّ و تردید مى‏ساختند، امیرمؤمنان(ع) با شناختى که از آنان داشت، آنان رابه جامعه معرفى کرد. آن حضرت شبى از «حروراء»، محل زیست گروه خوارج، مى‏گذشت. در دل‏شب صداى ناله غروة بن ادنه از نیروهاى خوارج را که نماز شب مى‏خواند و قرآن تلاوت مى‏کرد،شنید. فرمود:

نوم على یقین خیر من صلاة فى شک؛

خوابیدن همراه با یقین برتر از نماز گزاردن با شک و تردید است.

9 - 2. آگاهى بخشیدن به جامعه

آگاه کردن مردم و از میان بردن جهل و نادانى که زمینه ساز پذیرش شبهه است، یکى دیگر ازراهکارها مى‏باشد. وظیفه مراکز اطّلاع رسانى و مسؤولان فرهنگى در این زمینه بسیار حسّاس است.امیرمؤمنان(ع) در نامه 32 به معاویه فرمود: «...کسانى که تو را شناختند، از تو جداشدند و از یارى کردن تو به سوى خدا گریختند.»

9 - 3. هجوم به شبهه سازان و به چالش کشیدن آنان

برخى شبهات، بر مبناى نظرى خاص استوار است که کاملاً غیر منطقى و قابل نقد است. و صرفاًجهت اغراض سیاسى و وارد آوردن ضربه به طرف مقابل طرح گردیده است. در این موارد ضمن‏نشان دادن خلأها وتهافت‏هاى آن مبانى، مى‏بایست با طرح شبهات و پرسش‏ها، توپ را به زمین‏شبهه‏سازان پرتاب کرد و آنان را در مقام پاسخ‏گویى به چالش کشید. دقّت در عمومیّت کلام‏امیرمؤمنان(ع) راهگشا و رهنمون بسیار زیبایى در این عنوان است.
امام(ع) فرمود:

اغزوا القوم قبل ان یغزوکم فواللَّه ما غزى قوم قط فى عقر دیارهم الا ذلوا؛
به پیکار با دشمن بشتابید، پیش از آن که به جنگ شما درآیند. به خدا سوگند با هیچ مردمى درآستانه خانه‏هاشان پیکار نشد جز آن که به ذلّت افتادند.

در کلامى دیگر فرمود:

فالنجاة للمقتحم و الهلکة للمتلوم؛

پیروزى و نجات از آن یورش برنده و شکست و هلاکت نصیب وامانده و سستى کننده‏است.

9 - 4. پرهیز از گفت‏وگو با شبهه افکنان

در برخى موارد باید به شبهه افکنان و شبهات آنان بى‏اعتنا بود. رها کردن شبهه، موجب مى‏شودخود به خود شبهه ازمیان برود. چون گاهى شبهه‏ها و شبهه‏افکنان در اثر نقد و پاسخ، بزرگ مى‏شوند وبها پیدا مى‏کنند.

امیرمؤمنان(ع) عمّار یاسر را که با مغیرة بن شعبه بر موضوعى بحث و جدل‏مى‏کرد، فرمود: «عمّار! او را رها کن. او از دین خود جزچیزى که به دنیایش نزدیک کند، فرا نگرفته‏است. او به عمد امور را بر خود مشتبه ساخته تا شبهات را بهانه‏اى براى لغزش‏ها و خلاف‏کارى خویش‏قرار دهد.»

نادیده انگارى و جدّى نگرفتن شبهات سست و بى‏پایه، بهترین راهکار مقابله با آن‏هاست.تأثیرگذارى چنین شبهاتى در گرو جدّى گرفتن و طرح صریح آن‏هاست. از این رو این سرى شبهات‏در فراموشى و بى‏اعتنایى فسیل خواهند شد. تنها در این گونه شبهات باید به ریشه‏ها و علل وانگیزه‏هاى آن پرداخت، نه به خود شبهه.

9 - 5. کالبد شکافى شبهه

برخى شبهات همان دیدگاه‏هاى شبهه پردازان هستند که به عنوان نظریّه علمى مطرح مى‏شوند وبرخى دیگر به‏گونه‏اى طرّاحى شده‏اند که تنها با معانى مورد نظر خاصّ شبهه افکنان تأثیرگذار هستند.از این‏رو چنین شبهاتى را باید کالبد شکافى و تجزیه و تحلیل کرد و خطوط برجسته فکرى، فلسفى و...آن را شناسایى نمود. وقتى شبهه تجزیه و تحلیل شد و هر شاخه به درستى تصحیح گردید، نه تنها ازسلک شبهه بودن خارج مى‏شود، بلکه برخلاف نظر شبهه افکنان ظهور خواهد کرد. براى نمونه،مى‏گویند: «تمرکز قدرت موجب فساد است؛ بنابراین ولایت مطلقه زمینه فساد خواهد شد.» شبهه‏افکن، با تشکیل صغرا و کبراى یک قضیّه کلّى به نتیجه دلخواه خود رسیده است. مى‏توان محتواى این‏شبهه را بدین‏گونه تجزیه و اصلاح کرد: تمرکز قدرت و ثروت زمینه فساد است. لذا ولىّ فقیه و عادل‏باید در رأس حاکمیّت قرار داشته باشد تا از سوء استفاده مراکز قدرت و ثروت در جامعه پیشگیرى‏کند.

یا طرح کلماتى از قبیل: «جامعه مدنى»، «اصلاحات» و... که مى‏توان این‏ها را با معنى‏صحیح یا معنى دیگر از شبهه بودن خارج کرد. و حتّى به ضد شبهه تبدیل نمود.

9 - 6. عادى سازى اصل وجود شبهات در جامعه

برخى مخاطبان از وجود شبهات وحشت دارند وآن را هیولایى مى‏پندارند. باید به‏اینان گفت:همواره در کنار جریان فکرى حق، جریان باطل هم وجود داشته است.
خداوند حقّ و باطل را به آب زلال و کف روى آن تشبیه مى‏کند. آب مى‏ماند ولى کف از بین‏مى‏رود.

فاما الزبد فیذهب جفاءً و اما ما ینفع الناس فیمکث فى الارض؛
اما کف، بیرون افتاده از میان مى‏رود، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین باقى مى‏ماند.

این هشدارها و آگاهى‏ها به مخاطب بینشى مى‏دهد که راحت از کنار این شبهات عبور کند و به دام‏آن نیفتد.

9 - 7. تبدیل شبهه به پرسش یا ابهام

برخى شبهات را باید به پرسش یا ابهام تبدیل کرد، آن‏گاه به پاسخ آن پرداخت.
9 - 8. بیان تاریخچه شبهه

گاه تبیین تاریخچه یک نظریه و شبهه و سرگذشت آن که محلّ شبهه شده، مناسب‏ترین شیوه‏مواجهه با شبهه است.

9 - 9. پاسخ عملى

برخى از شبهات (بخصوص در عرصه مباحث اجتماعى) نیاز به پاسخ علمى‏ندارند، بلکه باید با پاسخ‏هاى عملى و عینى آن‏ها را از میان برداشت.

9 - 10. برخورد اخلاقى

شیوه اخلاقى و رعایت ادب و انصاف، حسن خلق و بیان نرم و مطمئن و پرهیز از آشفتگى،شاخصه‏هاى حقانیّت مواضع فکرى تلقّى مى‏شود و این خود پاسخى اثربخش خواهد بود.

قرآن مى‏فرماید:

و اذا مروا باللغو مروا کراماً؛

و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏گذرند.