روزى خليفه جوانى را ديد كه نمازش را سبك مى شمرد و خيلى سريع و بدون طماءنينه نماز مى خواند. گفت : نماز را دوباره بخوان و گرنه تازيانه ات مى زنم .
پس از اعاده نماز، از او پرسيد: اين نماز بهتر بود يا اولى ؟
جوان پاسخ داد: نماز اولى . زيرا اولى از خوف خدا بود، دومى از خوف خليفه.