🔮 داستانک

✔️داود رِقي مي‌گويد: من يك پسرعمويي داشتم ناصبي، دشمن اهلبيت بود.

💢 ولي فقير و گرفتار بود. چون دستور پيغمبر است، ما صله رحم كرديم. به او محبتي كردم و كمك مالي كردم.

🌙بعد مي‌گويد: مدينه رفتم، نماز خواندم، دعا كردم، حج رفتم، خيلي كار كردم

✍🏻ولي امام صادق فرمود: روز پنجشنبه پرونده‌ي اعمال تو بدست من رسيد، من را خوشحال كرد.

💓خدايا به ما توفيق بده ايام عيد نوروز دل امام زمان را شاد كنيم.

🌷به بركت صله رحم، احسان به فاميل، و آن صله رحم تو نسبت به پسر عم تو بود.

☀️حالا صدها كار خيري كرده بود، ولي رحمش پسر عموي ناصبي دشمن اهلبيت بود. به او صله كرده بود، خدمتي كرده بود،

🔘فرمود: اين در پرونده‌ي تو درخشيده و مرا خوشحال كرده است.

💓بياييم با آنهايي كه قهر هستيم، كدورت داريم، دلمان خانه تكاني كنيم و از گرد و غبارهاي كينه و مشكلات دور كنيم و انشاءالله رحم ما را شفاعت كند. رحم ما را از آتش جهنم نگه مي‌دارد.

📚استاد فرحزاد،سمت خدا