گرگ مدرن
گرگی نمایان می شود، گرگی که یک میش است
گرگی که شاید یک اِل.اِن.بی، یا که یک دیش است
امواج شومی می خورد توی سر شعرم
من گیج و مَنگم، ذهن من درگیر تشویش است
عصر مدرنیته است، عصر خط اینترنت
عصری که تعریفی ندارد- بدتر از پیش است-
عصری که در آن دوست یعنی آشنایی که،
باید به اِل.ای.دی زد آن را -مثل یک فیش است-
من خسته ام از شعرهای کهنه پوسیده
وقت نگاه تازه به آیینه ی خویش است
محمدجواد ایزدپناه
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت توسط رحمت اسماعیل زاده
|