در مورد بیت زیر انشایی بنویسید .

« بنی آدم اعضای یک پیکرند   / که در آفرینش ز یک گوهرند »                سعدی

 بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضو ها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

به این شعر کمی توجّه کنید منظور آن چیست؟

منظور آن فقط و فقط یک کلمه است یک کلمه ساده کمک « کاف+میم+کاف =  کمک»

اما منظور آن چیست؟برای آن که به منظور آن پی ببریم بیایید تصور کنیم که در جهان فقط شما هستید نه حیوانی نه گیاهی هیچی فقط شما !

در این صورت شما در عرض سه روز راهی دیار باقی می شوید حال اگر گیاهان و حیوانات باشند شما در ابتدامی گویید به به خودم شکار میکنم می خورم مفت و مجانی بعد با یک سرما خوردگی ساده شما باز راهی دیار باقی می شوید.

کسانی هستند که حالی مثل آن زندگی خیالی شما را دارند.

چارلی چاپلین در کودکی یک فرد فقیر بود اما بخاطر هنرش در رقاصی و بازیگری در ابتدا در کوچه ها با کفش های پاره پاره می رقصید و نمایش می داد ثروتمندان که از او خوششان آمد و استعداد او را در بازیگری یافتنداو به یک فرد ثروتمند و مشهور شد او یه ک نامه معروف به دخترش نوشته این جا  نمی خواهیم تمام نامه اش را بیاوریم فقط قسمتی را او نوشته است:  «  دخترم زمانی که در مهمانی از نوشیدنی ها و غذا های خوشمزه لذت می بری و می گویی بهتر از این نمیشه به فکر کسانی با که دارند گدایی می کنند و در دلشان خدا خدا در دلشان آنقدر غم وجود دارد که توانایی تحمّل آن را ندارند با خود می گویند خدایا غذای امشب مرا برسان تا بچه هایم امشب را هم گرسنه نخوابند و پولی برای بردن آنها به دکتر»

او در قسمتی دیگر از نامه اش نوشته است:

« بعضی وقت ها به محله های فقیر نشین سری بزن و حتّی یک شب را در آنجا بخواب یک شب که هزار شب نمی شود ما که میلیون میلیون دلار جمع کردیم واسه چی؟»

چارلی چاپلین راست میگوید واسه چی؟

چرا دلمان به آنها نمی سوزد؟  در این صورت آدم نیستیم و از پست ترین موجوداتیم اگر شما رفتار خوردن کرگدن ها ببینید از تعجب شاخ در می آورید زمانی که دارند از گرسنگی می میرند و شکاری را شکار کردند آنقدر به یک دیگر تعارف می کنند  که خوردن یادشان میرود آنها از بعضی ها از آدم ها آدم ترند! حتما شما داستان معروف را شنیده اید چوب بیاورید بشکنید به تعداداشان اضافه کنید حالا بشکنید منظورش این نیست که هر چه قدر جمعیّت بیشتر شود افراد کمتر می میرند!  هزار چوب را میتوان جدا جدا شکست ولی 10 چوب را که پشت سر هم هستند نمی توان ما انسان ها را هم همچنین.