۱۰۰ سخن کوتاه ولی پرمحتوا از امام حسن مجتبی (ع)+زیبا ترین احادیث از معصومین
. از آن حضرت سؤال شد : زهد چیست ؟ فرمود : رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنیا . (تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۲٫ از آن حضرت سؤال شد : مروت چیست ؟ فرمود : حفظ دین ، عزت نفس ،
نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم . (تحف
العقول ، ص ۲۲۷)
۳٫ از آن حضرت سؤال شد : کرم چیست ؟ فرمود : بخشش پیش از خواهش و اطعام در قحطى . (تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۴٫ از آن حضرت سؤال شد بخل چیست ؟ فرمود : آنچه در کف دارى شرف
بدانى ، و آنچه انفاق کنى تلف شمارى . (تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۵٫ از آن حضرت سؤال شد : بى نیازى چیست ؟ فرمود : رضایت نفس به
آنچه برایش قسمت شده ، هر چند کم باشد . (تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۶ . از آن حضرت سؤال شد : فقر چیست ؟ فرمود : حرص به هر چیز . (تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۷٫ از آن حضرت سؤال شد : شرف چیست ؟ فرمود : موافقت با دوستان و حفظ همسایگان . (تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۸٫ از آن حضرت سؤال شد : پستى و ناکسى چیست ؟ فرمود : به خود رسیدن و بىاعتنایى به همسر .
(تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۹٫ پناهنده به خدا آسوده و محفوخ است ، و دشمنش ترسان و بىیاور (تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۱۰٫ از خدا بر حذر باشید با زیادى یاد او ، و از خدا بترسید به وسیله
تقوى ، و به خدا نزدیک شوید با طاعت ، به درستى که او نزدیک است و
پاسخگو . (تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۱۱٫ بزرگى کسانى که عظمت خدا را دانستند این است که تواضع کنند ، و
عزت آنها که جلال خدا را شناختند این است که برایش زبونى کنند ، و
سلامت آنها که دانستند خدا چه قدرتى دارد این است که به او تسلیم
شوند . (تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۱۲٫ بدانید که خدا شما را بیهوده نیافریده و سر خود رها نکرده ، مدت
عمر شما را معین کرده ، و روزى شما را میانتان قسمت کرده ، تا هر
خردمندى اندازه خود را بداند و بفهمد که هر چه برایش مقدر است به او
مىرسد ، و هر چه از او نیست به او نخواهد رسید ، خدا خرج دنیاى شما
را کفایت کرده و شما را براى پرستش فراغت بخشیده و به شکرگزارى
تشویق کرده ، و ذکر و نماز را بر شما واجب کرده و تقوى را به شما
سفارش کرده ، و آن را نهایت رضایتمندى خود مقرر ساخته . (تحف
العقول ، ص ۲۳۴)
۱۳٫ اى بندگان خدا ، از خدا بپرهیزید ، و بدانید که هر کس از خدا
بپرهیزد ، خداوند او را به خوبى از فتنهها و آزمایشها برآورد و در کارش
موفق سازد و راه حق را برایش آماده کند . (تحف العقول ، ص ۲۳۴)
۱۴٫ هیچ مردمى با هم مشورت نکند مگر اینکه به درستى هدایت شوند . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۵٫ پستى و ناکسى این است که شکر نعمت نکنى . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۶٫ در طلب مانند شخص پیروز مکوش ، و مانند کسى که تسلیم شده به
قدر اعتماد نکن چون به دنبال کسب و روزى رفتن سنت است ، و
میانهروى در طلب روزى از عفت است ، و عفت مانع روزى نیست ، و
حرص موجب زیادى رزق نیست . به درستى که روزى قسمت شده و حرص
زدن ، موجب گناه مىشود . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۷٫ انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتى وعده مىدهد زیر بار
مسؤولیت مىرود ، و تا به وعدهاش عمل نکند رها نخواهد شد . (بحار
الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۱۸٫ آن کس که بر حسن اختیار خداوند توکل و اعتماد کند ( و به قضا و
قدر الهى خوشنود باشد ) آرزو نمىکند در غیر حالى باشد که خداوند برایش
اختیار کرده است . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۹٫ خیرى که هیچ شرى در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت و ناگوار است . (تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۲۰٫ آن حضرت – علیه السلام – به مردى که از بیمارى شفا یافته بود ،
فرمود : خدا یادت کرد پس یادش کن ، و از تو گذشت پس شکرش کن .
(تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۲۱٫ هر کس که پیوسته به مسجد رود یکى از این هشت فایده نصیبش شود :
آیه محکمه ، دستیابى به برادرى سودمند ، دانشى تازه ، رحمتى مورد
انتظار ، سخنى که او را به راه راست کشد یا او را از هلاکت برهاند ،
ترک گناهان از شرم مردم و ترس از خدا . (تحف العقول ، ص ۲۳۸)
۲۲٫ به درستى که پر دیدترین دیدهها آن است که در خیر نفوذ کند ، و
شنواترین گوشها آن است که تذکرى را بشنود و از آن سود برد ،
سالمترین دلها آن است که از شبهها پاک باشد . (تحف العقول ، ص
۲۳۸)
۲۳٫ مردى به امام حسن – علیه السلام – عرض کرد : دخترى دارم ،
به نظر شما با چه کسى وصلت کنم . فرمود : با کسى که متقى و
باایمان باشد .
چون اگر او را دوست بدارد ، مورد احترامش قرار مىدهد ، و اگر از او نفرت داشته باشد ، به او ظلم نمىکند .
(مستظرف ، ج ۲ ، ص ۲۱۸)
۲۴٫ به درستى که نعمت دنیا پایدار نیست ، نه از آسیبش آسودگى هست ، و نه از بدیهایش جلوگیرى ، فریبى است حایل سعادت ، و تکیه گاهى است خمیده . (تحف العقول ، ص ۲۳۹)
۲۵٫ اى بندگان خدا از عبرتها پند گیرید ، و از اثر گذشتگان متوجه
شوید ، و به وسیله نعمتها از نافرمانى خدا باز ایستید ، و از پندها سود
برید . (تحف العقول ، ص ۲۳۹)
۲۶٫ به درستى که خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود ساخته
تا به وسیله طاعتش به رضاى او سبقت گیرند . (تحف العقول ، ص ۲۳۹)
۲۷٫ به خدا سوگند اگر پرده برگیرند ، معلوم مىشود که نیکوکار مشغول
کار نیک خود است و بدکار گرفتار بدکردارى خود . (تحف العقول ، ص ۲۴۰)
۲۸٫ اى پسرم با هیچکس برادرى مکن تا بدانى کجا مىرود و از کجا
مىآید و چه ریشهاى دارد ، پس چون خوب از حالش آگاه شدى و
معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط گذشت از لغزش و کمک در
تنگى .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۲۹٫ از آن حضرت سؤال شد : ترس چیست ؟ فرمود : دلیرى بر دوست و گریز از دشمن . (تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۳۰٫ ننگ کشیدن آسانتر از دوزخ رفتن است . (تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۳۱٫ سفاهت ، به پستى گراییدن و با گمراهان نشستن است . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۳۲٫ آن حضرت در وصف برادر ( دوست ) نیکوکارش فرمود : از همه مردم
در چشم من بزرگتر بود و سر بزرگوارى او در نظر من کوچکى دنیا در چشم
او بود ، جهل و نادانى بر او تسلط نداشت ، اقدام نمىکرد مگر بعد از
اطمینان به سودمند بودن آن . نه شکایتى داشت و نه خشم و دلتنگى .
بیشتر عمرش خاموش بود ، و چون لب به سخن مىگشود بر همه گویندهها
چیره بود ، ضعیف و ناتوان مىنمود ، اما هنگام نبرد شیرى درنده بود .
چون با دانشمندان مىنشست به شنیدن شیفتهتر بود تا گفتن . به
هنگام ضرورت سخن ، سکوت خود را مىشکست . نمىگفت آنچه را عمل
نمىکرد و عمل مىکرد آنچه را نمىگفت ، چون در برابر دو کار قرار
مىگرفت که نمىدانست کدام خداپسندانهتر است آن را در نظر مىگرفت
که پسند نفسش نبود ، هیچکس را به خاطر کارى که مىتوان از آن عذرى
آورد سرزنش نمىکرد . (تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۳۳٫ کسى که عقل ندارد ادب ندارد ، و کسى که همت ندارد مروت ندارد ، و کسى که دین ندارد حیا ندارد . و خردمندى موجب معاشرت نیکو با مردم است ، و به وسیله عقل سعادت هر دو عالم به دست مىآید . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۳۴٫ تعجب مىکنم از کسانیکه در غذاى جسم خود فکر مىکنند ولى در
امور معنوى و غذاى جان خویش تفکر نمىکنند. شکم را از طعام مضر حفظ
مىکنند ولى در روح و روان خویش افکار پلید و پستى را وارد مىکنند .
(بحار الانوار، ج ۱ ، ص ۲۱۸)
۳۵٫ حضرت مجتبى – علیه الاسلام – بهترین جامههاى خود را در موقع
نماز مىپوشید ، کسانى از آن حضرت سبب این کار را سؤال کردند ، در
جواب فرمود : خداند جمیل است و جمال و زیبایى را دوست دارد به این
جهت خود را در پیشگاه الهى زینت مىکنم ، خداوند امر فرموده که با
زینتهاى خود در مساجد حاضر شوید .
(تفسیر عیاشى ، ج ۲ ، ص ۱۴)
۳۶٫ تنها چیزى که در این دنیاى فانى ، باقى مىماند قرآن است ، پس
قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید ، تا به راه راست و مستقیم
هدایت شوید . همانا محق ترین مردم به قرآن کسانى هستند که بدان
عمل کنند اگر چه آن را حفظ نکرده باشند ، و دورترین افراد از قرآن
کسانى هستند که به دستورات آن عمل نکنند گرچه قارى و خواننده آن
باشند . (ارشاد القلوب ، ص ۱۰۲)
۳۷٫ اى مردم هر کس براى خدا اخلاص ورزد و سخن او را راهنماى خود
قرار دهد به راهى که درستتر و استوارتر است هدایت مىشود و خداوند او
را براى آگاهى و هوشیارى توفیق داده و به عاقبت خوش کمک کرده
است.
(تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۳۸٫ پرسش صحیح نیمى از علم است ، و مدارا کردن با مردم نیمى از
عقل است ، و اقتصاد و اعتدال در زندگى نیمى از مخارج است . (شرح
نهج البلاغه ابن ابى الحدید ، ج ۱۸ ، ص ۱۰۸)
۳۹٫ بیشترین زیرکى ، ترس از خدا و پرهیزکارى است و بیشترین نادانى ، عیاشى و شهوترانى است .
(حلیه الاولیاء ، ج ۲ ، ص ۳۷)
۴۰٫ مادرم فاطمه ( س ) را دیدم که شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و
رکوع و سجود بود و شنیدم که براى مؤمنین دعا مىکرد و اسامى آنان
را ذکر مىنمود و براى آنان بسیار دعا مىکرد ولى براى خودش دعا نکرد ،
پس به او عرض کردم : مادر چرا همان طور که براى دیگران دعا کردى
براى خودت دعا نکردى ، فرمودند : پسرم ، اول همسایه را مقدم دار و
سپس خود و اهل خانه را . (بحار الانوار ، ج ۴۳ ، ص ۸۱)
۴۱٫ رسول خدا ( ص ) فرمود : محبت و دوستى ما اهل بیت را اختیار کنید
، چون هر کس خدا را در حالى ملاقات کند که ما اهل بیت را دوست
داشته باشد ، با شفاعت ما وارد بهشت مىشود . (محاسن ، ص ۶۱)
۴۲٫ اى مردم ! از جدم پیامبر خدا شنیدم که مىفرمود : من شهر علم
و دانشم و على ( ع ) دروازه آن است ، آیا از غیر دروازه وارد شهر
مىشوند ؟ (امالى صدوق ، ص ۲۰۷)
۴۳٫ شخصى به امام حسن – علیه السلام – عرض کرد : اى پسر پیامبر خدا
چرا ما از مرگ اکراه داریم و آن را دوست نداریم ؟ حضرت فرمود :
چون شما آخرت خود را خراب و دنیایتان را آباد کردهاید ، بنابراین
انتقال از عمران و آبادانى به خرابى و ویرانى را دوست ندارید .
(بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۱۱۰)
۴۴٫ سوگند به خداوند ! هر کس ما را دوست داشته باشد ، اگر چه در
دورترین نقاط مانند دیلم اسیر باشد ، دوستى ما براى او مفید است .
همانا محبت ما گناهان فرزندان آدم را از بین مىبرد ، همانطور که باد
برگ درختان را مىریزد . (بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۴)
۴۵٫ بیشتر اهل کوفه به معاویه نوشتند : ما با تو هستیم ، اگر
مىخواهى ما حسن ( ع ) را دستگیر مىکنیم و پیش تو مىفرستیم . بعد
خیمه امام حسن ( ع ) را غارت کرده و آن حضرت را مجروح کردند .
پس امامحسن ( ع ) به معاویه نوشت : همانا این امر ( حکومت ) و
جانشینى پیامبر از آن من و اهل بیت من است و براى تو و اهل بیت
تو حرام است ، من این مطلب را از رسول خدا شنیدم . سوگند به خداوند
، اگر یارانى شکیبا و آگاه به حق خویش مىیافتم ، تسلیم تو
نمىشدم و آنچه را مىخواستى به تو نمىدادم . (بحار الانوار ، ج ۴۴ ،
ص ۴۵)
۴۶٫ اگر همه دنیا را تبدیل به یک لقمه غذا کنم و به انسانى که
خدا را از روى خلوص عبادت مىکند بخورانم ، باز احساس مىکنم که در
حق او کوتاهى کردهام . و اگر از استفاده کردن کافر از دنیا جلوگیرى
کنم تا به آن اندازه که جانش از شدت گرسنگى و تشنگى به لب برسد
، آنگاه جرعهاى آب به او بدهم ، خود را اسرافکارمىپندارم .
(تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج ۱ ، ص ۳۵۰)
۴۷٫ والاترین مقام نزد خداوند ، از آن کسى است که بیشتر از همه به
حقوق مردم آشنا باشد و در اداى آن حقوق ، بیشتر از همه کوشا باشد . و
کسى که در برابر برادران دینى خود تواضع کند ، خداوند او را از
صدیقین و شیعیان امیرالمؤمنین – علیه السلام – قرار مىدهد . (حیاة
امام حسن بن على ، ج ۱ ، ص ۳۱۹)
۴۸٫ پیامبر خدا ( ص ) فرمود : هیچ بندهاى حقیقتا مؤمن نیست مگر
اینکه نفس خود را شدیدتر از محاسبه بین دو شریک و یا محاسبه مولا از
بنده خود مورد محاسبه قرار دهد . (بحار الانوار ، ج ۷۰ ، ص ۷۲)
۴۹٫ پیامبر خدا ( ص ) فرموده است : یکى از موجبات آمرزش گناهان ، مسرور کردن برادران دینى است .
(مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج ۸ ، ص ۱۹۳)
۵۰٫ دنیا محل گرفتارى و آزمایش است و هر چه در آن است رو به
زوال و نابودى مىباشد ، و خداوند ما را از احوال دنیا آگاه کرده است
تا عبرت گیریم ، و به ما وعده عذاب داده تا بعد از آن ، حجتى بر
خدا نداشته باشیم . پس در این دنیاى فانى زهد بورزید و به آنچه
باقى و پایدار است رغبت داشته باشید و در خفا و آشکار از خدا بترسید .
(توحید صدوق ، ص ۳۷۸)
۵۱٫ هنگامى که مستحبات به واجبات ضرر برسانند ، آنها را ترک کنید . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۵۲٫ سه چیز مردم را هلاک مىکند : تکبر ، حرص و حسد . چون تکبر
دین انسان را از بین مىبرد و شیطان هم به واسطه تکبر ملعون و
منفور شد ، و حرص دشمن نفس انسان است و حضرت آدم به سبب حرص از
بهشت رانده شد ، و حسد راهبر بدى و بدبختى است و به سبب حسد قابیل
برادرش هابیل را کشت .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۳٫ علم و دانش خود را به مردم یاد بده و علم دیگران را یاد بگیر تا
بدین وسیله هم علم خود را محکم و استوار کنى و هم آنچه نمىدانى
بیاموزى . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۴٫ فقط به دیدار کسى برو که یا به عطا و بخشش او امیدوار باشى و از
قدرت او بترسى ، یا از علم او استفاده کنى ، یا به برکت دعاى او
امیدوار باشى ، و یا از خویشان تو باشد . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص
۱۱۱)
۵۵٫ ظالمى شبیهتر از حسود به مظلوم ندیدهام . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۶٫ آنچه از امور دنیوى را که طلب کردى ولى به دست نیاوردى ، فراموش کن . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۷٫ هر کس را که خداوند توفیق دعا کردن بدهد ، باب اجابت را برایش
باز مىکند و هر کس را که توفیق طاعت و عبادت دهد ، باب قبول را
برایش باز مىکند و هر کس را که توفیق شکرگزارى دهد ، باب افزایش
نعمتها را برایش باز مىکند . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۵۸٫ به امام مجتبى – علیه السلام – عرض شد : اى پسر پیامبر خدا در چه حالى هستى ؟
فرمود : خدایى دارم که بر من مسلط است ، و آتش جهنم در پیش روى
من است ، و مرگ مرا مىخواند ، و حساب آخرت مرا احاطه کرده است ، و
در قید و بند اعمالم هستم ، نمىتوانم آنچه را که دوست دارم به
دست آورم و آنچه را دوست ندارم از خود دور کنم چون انجام امور به
دست دیگرى است . اگر بخواهد ، مرا عذاب مىکند و اگر بخواهد ، مرا
مىبخشد . پس کدام فقیر و محتاجى است که محتاج تر از من باشد ؟
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۵۹٫ وعده دادن آفت کرم و بخشش است ، و چاره آن انجام و اتمام بخشش است . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۰٫ براى مجازات در خطاها و لغزشها عجله نکن ، و بین خطا و مجازات براى عذرخواهى فرصتى باقى بگذار .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۱٫ مصیبتها و ناملایمات کلیدهاى پاداش و ثواب هستند . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۲٫ نعمت ، امتحان و آزمایش الهى است . پس اگر شکر کردى ، نعمت
است و اگر ناسپاسى کردى ، به غضب و خشم الهى تبدیل مىشود. (بحار
الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۳٫ از بهره زبانت همان مقدار براى تو کفایت مىکند که راه هدایتت
را از گمراهى روشن کند . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۴)
۶۴٫ از تفکر و تعقل غافل نشوید ، زیرا تفکر حیات بخش قلب آگاه و کلید درهاى حکمت است . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۶۵٫ اى پسر آدم ، از زمانى که از مادر زاییده شدى مشغول نابود کردن عمر خود بودهاى ، پس از باقىمانده عمر خود براى آینده ( عالم آخرت ) ذخیره کن ، به درستى که مؤمن از این دنیا زاد و توشه برمىگیرد و کافر خوشگذارنى مىکند . و بعد این آیه را تلاوت فرمودند : ” و زاد و توشه برگیرید ، به درستى که بهترین توشه تقوى است ” . (کشف الغمه ، ج ۱ ، ص ۵۷۲)
۶۶٫ آماده سفر آخرت شو و قبل از فرارسیدن مرگ زاد و توشه خود را
فراهم کن ، و بدان که تو در حالى دنیا را مىطلبى که مرگ ، تو را
مىطلبد ، و امروز غم و اندوه فردا را نداشته باش ، و بدان که هر چه
از مال دنیا بیشتر از غذا و خوراک خود به دست آوردى در حقیقت آن را
براى دیگران ذخیره کردهاى ، و بدان که اموال حلال دنیا مورد
محاسبه قرار خواهد گرفت و اموال حرام دنیا عقاب و مجازات دارد و در
اموال شبهناک و مشکوک سرزنش هست .
پس دنیا را مانند مردارى فرض کن و آن مقدار از آن برگیر که تو را
کفایت کند ، پس اگر حلال باشد تو زهد ورزیدهاى و اگر حرام باشد
گناهى مرتکب نشدهاى چون به مقدار اضطرار و ناچارى استفاده کردهاى
آنچنان که از مردار به هنگام ناچارى استفاده مىشود ، و اگر در آن
عتاب و سرزنش باشد ، سرزنشى کم و آسان خواهد بود . (بحار الانوار ، ج
، ۴۴ ، ص ۱۳۹)
۶۷٫ براى دنیایت آنچنان رفتار کن که گویا براى همیشه زندهاى ، و
براى آخرتت چنان رفتار کن که گویا فردا خواهى مرد . (بحار الانوار ،
ج ، ۴۴ ، ص ۱۳۹)
۶۸٫ اگر به خاطر نیازى مجبور شدى با مردى دوست و همنشین شوى ، پس با کسى دوست شو که وقتى با او همنشینى مىکنى ، موجب زینت تو باشد و هنگامى که به او خدمتى کردى ، از تو حمایت کند و هنگامى که از او در خواست کمک کردى ، تو را یارى کند و اگر سخنى گفتى ، سخن تو را تصدیق کند و اگر حمله کردى ، هجوم تو را قوت بخشد و اگر چیزى طلب کردى ، تو را یارى کند و اگر نقصى از تو آشکار شد ، آن را بپوشاند و اگر نیکى از تو دید ، آن را به حساب آورد . (بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۱۳۹)
۶۹٫ هر کس قرآن بخواند ، یک دعاى مستجاب براى او مىباشد که یا فورا اجابت مىشود و یا با تأخیر .
(بحار الانوار ، ج ۹۲ ، ص ۲۰۴)
۷۰٫ امام حسن ( ع ) : پیامبر خدا فرموده است : هر کس آیة الکرسى را بعد از نماز واجب بخواند ، تا نماز بعد در پناه و حفاطت خداست . (مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج ۱۰ ، ص ۱۰۲)
۷۱٫ هر روزهدارى هنگام افطار یک دعاى اجابت شده دارد . پس در
اولین لقمه افطار بگو : به نام خدا ، اى خدایى که آمرزش تو فراگیر و
وسیع است ، مرا ببخش . (اقبال الاعمال ، ص ۱۱۶)
۷۲٫ امام حسن ( ع ) : پیامبر خدا فرموده است : کسى که بعد از
خواندن نماز صبح در همان محل بنشیند و مشغول ذکر خدا شود تا خورشید
طلوع کند ، براى او پرده و مانعى از آتش عذاب الهى خواهد بود .
(تیسیر المطالب ، ص ۳۵۰)
۷۳٫ به درستى که هر کس طالب عبادت باشد ، خود را براى آن آراسته و پاک مىکند . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۷۴٫ سزاوار مرد روزهدار این است که ریشش را رنگ کرده و لباسش را خوشبو کند ، و سزاوار زن روزهدار این است که موى سرش را شانه کرده و لباسش را خوشبو کند . (الخصال ، ص ۶۱)
۷۵٫ از پدرم شنیدم که پیامبر خدا فرموده است : هر کس در قضاى
حاجت برادر دینى خود کوشش کند ، مانند این است که نه هزار سال خدا
را عبادت کرده باشد در حالى که روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد .
(الفقیه ، ج ۲ ، ص ۱۸۹)
۷۶٫ زکات دادن هرگز موجب کم شدن مال نمىشود. (دعائم الاسلام ، ج ۱ ، ص ۲۴۶ – ۲۶۴)
۷۷٫ از پروردگارم شرم مىکنم از اینکه ملاقات کنم او را و حال آنکه من پیاده به زیارت خانه او نرفته باشم .
(حلیة الاولیاء ، ج ۲ ، ص ۳۷)
۷۸٫ به حضرت عرض شد چرا شما هرگز نیازمندى را ناامید بر نمىگردانید ،
اگر چه سوار بر شتر باشید ؟ فرمود : خود من هم محتاج و نیازمند درگاه
خداوند هستم و دوست دارم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم
در حالى که نیازمند هستم ، نیازمندان را ناامید کنم . عادت خداوند
این است که نعمتهایش را بر من ارزانى بدارد و عادت من هم این
است که نعمتهایش را به بندگانش عطا کنم ، و مىترسم که اگر از این
عادت خود دست بردارم خداوند هم دست از عادت خود بردارد . (نور
الابصار ، ص ۱۲۳ – کنز المدفون ، ص ۴۳۴)
۷۹٫ وقتى یکى از شما دوستش را ملاقات مىکند ، باید جاى نور در پیشانى او را ببوسد . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۰)
۸۰٫ آنکس که مرگش فرا رسیده ، مهلت مىطلبد تا گذشته را جبران
کند و آنکس که مرگش فرا نرسیده و براى عمل صالح فرصت دارد ، امروز و
فردا مىکند . (تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۸۱٫ اى کسانى که اهل خوشگذرانى و لذات دنیا هستید ، بدانید که این
لذات باقى ماندنى نیست ، و مغرور شدن به سایهاى که زوال پذیر
است ، حماقت است . (اعلام الدین ، ص ۲۴۱)
۸۲٫ بیشترین عفو و بخشش کریم وقتى است که خطاکار نتواند براى خطاى خود عذرى بیاورد . (اعلام الدین ، ص ۲۹۷)
۸۳٫ کسى که خدا را بشناسد ، او را دوست مىدارد و کسى که دنیا را
بشناسد ، در آن زهد مىورزد . و شخص مؤمن عمل لهو و بیهوده انجام
نمىدهد مگر وقتى که غافل مىشود ، و هنگامى که متوجه کار بیهوده
خود شد ، محزون مىگردد . (تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه
ورام ) ، ج ۱ ، ص ۵۲)
۸۴٫ کسى که بندگى خدا کند ، خداوند همه چیز را بنده او مىکند .
(تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج ۲ ، ص ۱۰۸)
۸۵٫ کسى که کارهاى نیک خود را مىشمارد ، احسان و کرامتش را از بین مىبرد . (بحار الانوار ، ج ۷۴ ، ص ۴۱۷)
۸۶٫ از آن حضرت در باره سکوت سؤال شد ، فرمود : سکوت پرده نادانى و
زینت آبرو و عزت است و کسى که سکوت مىکند راحت و آسوده ، و
همنشین او در امان است . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۸۷٫ مردى از امام حسن ( ع ) درخواست راهنمایى کرد . امام ( ع ) به او فرمودند : مرا ستایش نکن که نسبت به خودم از شما آشناترم ، و دروغگو هم نشمار که نظر دروغگو بىارزش است ، و نزد من غیبت هیچ کس را نکن . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۰۹)
۸۸٫ اى پسر آدم از اعمال حرام دورى کن تا شخص عابدى باشى ، و
به آنچه خداوند روزى تو کرده خوشنود و راضى باش تا بىنیاز باشى ، و
حق همسایگى را در باره همسایهات مراعات کن تا مسلمان باشى ، و
آنچنان با مردم رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار شود تا شخص
عادلى باشى . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۲)
۸۹٫ از آن حضرت سؤال شد زندگى چه کسى از همه بهتر است ؟ فرمود :
کسى که مردم را در زندگى خود شریک کند . (تاریخ یعقوبى ، ج ۲ ، ص
۲۱۵)
۹۰٫ دست نیافتن به نیازمندیها بهتر از درخواست آن از نااهلان است . (تاریخ یعقوبى ، ج ۲ ، ص ۲۱۵)
۹۱٫ بداخلاقى بدتر از بلا و مصیبت است . (تاریخ یعقوبى ، ج ۲ ، ص ۲۱۵)
۹۲٫ اى اهل کوفه بدانید که صبر و شکیبایى زینت است ، و وفاى به
عهد جوانمردى است ، و عجله و شتابزدگى کمخردى است ، و کمخردى ضعف
است ، و همنشینى با فرومایگان موجب ننگ و رسوایى است ، و رفت و
آمد با هرزگان و گناهکاران موجب شک و بدگمانى است . (ترجمة الامام
الحسن ، ص ۱۶۷)
۹۳٫ ما تجربه کردیم و تجربه کنندگان نیز تجربه کردند ، ولى چیزى مفیدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر ندیدیم . با صبر همه امور اصلاح مىشود و چیزى جاى آن را نمىگیرد . (شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج ۱ ، ص ۳۱۹)
۹۴٫ هیچ حقى که باطلى در آن نباشد مانند مرگ ندیدم که شبیهتر باشد به باطلى که حقى در آن نیست .
(شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج ۱۸ ، ص ۳۱۱)
۹۵٫ امام حسن مجتبى – علیه السلام – به هنگام ورود به مسجد سر
را به طرف آسمان بلند مىکرد و مىفرمود : پروردگارا ! مهمان تو جلو
درب خانهات ایستاده است . اى نیکوکار ! بنده گناهکار و بدرفتار به
درگاهت شتافته ، از زشتىهایى که مرتکب شده به خاطر زیبایىهایى
که در نزد توست درگذر ، اى بخشنده و کریم .
(بحار الانوار ، ج ۴۳ ، ص ۳۳۹
۹۶٫ دوازده چیز از آداب غذا خوردن بوده و بر هر مسلمانى لازم است
که از آنها اطلاع داشته باشد ، چهار چیز آن واجب ، و چهار چیز دیگر
سنت ، و چهار مورد باقىمانده از ادب و اخلاق است . اما چهار امر
لازم : شناسایى منعم ، خشنود بودن به آنچه روزى گردیده ، نام خدا
را بر زبان جارى کردن و شکرگزارى در برابر نعمتى که عطا شده است . و
چهار امرى که سنت است : وضو گرفتن پیش از شروع به غذا ، نشستن بر
طرف چپ ، غذا خوردن با سه انگشت و لیسیدن انگشتان مىباشد . و چهار
امرى که از آداب و اخلاق است : خوردن از غذاهاى جلوى خودش ،
کوچک برداشتن لقمه ، خوب جویدن غذا و کم نگاه کردن به صورت
دیگران مىباشد .
(من لا یحضره الفقیه ، ج ۳ ، ص ۲۲۷ ، ح ۳۸)
۹۷ . شوخى کردن حرمت و احترام را از بین مىبرد . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۹۸٫ کار نیک آن است که در انجامش درنگ نشود ، و بعد از انجام آن منت نگذارند . (بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۹۹٫ قدر نعمتهاى پروردگار تا موقعى که پابرجاست مجهول و ناشناخته
است ، و زمانى شناخته مىشود که از دست رفته باشد . (بحار الانوار ،
ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۱۰۰٫ کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت می کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.(کافى ، ج۲ ، ص۶۲ )