پاس وآشار2
گفتم :بازی بدون گل هم بی جاذبه است.
گفت:زندگی بی گل از آن بی جاذبه تر است.
گفتم :((گل))زندگی به چیست؟
گفت:عمر ما یک میدان مسابقه است.فرصت هایی که ما پیدا می کنیم هر کدام مثل یک ((پاس ))است
از بی عرضگی ماست اگر نتوانیم گل بزنیم!!
گفتم :پس با این حساب ما کلی پاس خراب کرده ایم ونتوانسته ایم گلی بزنیم حیف ازآن همه پاس های قشنگ وفرصت های طلایی ! گفت درست است هدر دادن عمر بدتر از خراب کردن پاس است .به ما خیلی پاس می دهندولی ما(( آبشارزن ))نیستیم وپاس ها را خراب می کنیم.هدر دادن هر نعمت خراب کردن یک پاس است.
گفتم :رفتی تو والیبال!...
گفت:بازی بازی است دیگر چه فرقی می کند؟
آن جا گل می زنند این جا آبشار.عمده خراب کردن پاس هاست که داریم !
گفتم: دنیا واقعا بازیچه است.گفت ولی زندگی بازی نیست!!!...اگر هم بازی باشد یک بازی ((جدی )) است!!

+ نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت توسط رحمت اسماعیل زاده
|