نوشته اند شخصی یونس ابن عبدالله خیاط را دید که گلوی پدرش را می فشارد.پدر را از دست او خلاص نمودواو را ملامت کرد که چرا پدر خود را کتک می زنی ؟پدر گفت :او را ملامت مکن که او فرزند حقیقی من است چرا که من هم در همین جا گلو پدر خود را فشردم واکنون فرزندم گلوی مرا می فشارد.آن شخص خندید ورفت.